1. خلاصه
افسردگی یک اختلال سلامت روانی است که باید در سالمندان به طور جدی مورد نظر قرار گیرد. براساس آمارهای موسسه ملّی سلامت روان (NIMH) آمریکا، دو میلیون نفر از 35 میلیون آمریکایی بالای 65 سال به نوعی دچار این بیماری هستند.
افسردگی معمولاً نادیده گرفته شده و یا طبیعی و گریز ناپذیر در نظر گرفته میشود و به همین دلیل تشخیص داده نمیشود و درمان نمیگردد. این امر به ویژه در شرایطی که بیماری دیگری وجود داشته باشد یا رویداد ناگواری اتفاق افتاده باشد (مثل مرگ عزیزان)، که غالباً در مورد سالمندان وجود دارد، صادق است. امّا نکتهای که باید توجه داشت این است که افسردگی به هیچوجه بخشی عادی و طبیعی از فرایند پیرشدن نیست.
بسیاری از سالمندان ممکن است در معرض خطرات دیگر ناشی از افسردگی قرار داشته باشند. برای مثال، افسردگی در سالمندان به مراتب بیشتر از جوانان احتمال دارد که به خودکشی بیانجامد. بنابر آمارهای NIMH ، در حالی که تنها 13 درصد از جمعیت آمریکا از افراد بالاتر از 65 سال تشکیل میدهند امّا 18 درصد خودکشیهای منجر به مرگ در بین این گروه روی میدهد.
علّت افسردگی هنوز به طور کامل و دقیق مشخص نشده است امّا برخی از عواملی که به طور بالقوّه میتوانند در پدید آمدن افسردگی نقش داشته باشند شناسایی شدهاند. در حال حاضر، بیشتر احتمال داده میشود که ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی باعث افسردگی باشند. افسردگی ممکن است به صورت خفیف وجود داشته باشد و بر اثر استرس (مانند مرگ یک عزیز) تشدید گردد. افسردگی در بین زنان و افرادی که دچار بیماریهای مزمن هستند بیشتر وجود دارد.
علائم و نشانههای افسردگی در سالمندان ممکن است با علائم و نشانههای افسردگی در جوانان تفاوت داشته باشد. در بین شایعترین تغییرات خلق و خو در سالمندان بر اثر افسردگی میتوان به عصبی بودن، احساس پوچی، بیقراری، تندخویی، تحریکپذیری یا احـــساس عدم محبـــوبیت اشــاره کرد. کاهش اشتها، از دست دادن وزن، بیخوابی (insomnia) خستگی، مشکلات حافظه و گیجی نیز در این بیماران شایع است. سالمندان بیشتر از بیماران جوان احتمال دارد که نشانههای جسمی نامشخص و مبهم (مثل درد و بیتابی) از خود بروز دهند.
افسردگی در سالمندان حتی توسط پزشکان نیز به سختی تشخیص داده میشود. بسیاری از افراد، از جمله پزشکان، به افسردگی به عنوان پدیدهای عادی یا قابل انتظار برای سالمندان مینگرند. این عقیده درست نیست و غالباً تشخیص و درمان را به تاخیر میاندازد. تشخیص افسردگی مستلزم بررسی کامل سابقه پزشکی، از جمله اطلاعاتی در باره زمان بروز، مدّت دوام و شدّت علایم است.
سالمندانی که دارای افسردگی خفیف باشند به روان درمانی به خوبی پاسخ میدهند امّا افسردگی متوسط یا شدید ممکن است به دارودرمانی نیز نیاز داشته باشد. گرچه عموماً ترکیبی از رواندرمانی و دارودرمانی نتیجه بهتری به بار میآورد. سالمندان معمولاً در مقایسه با جوانان نسبت به اثرات جانبی دارودرمانی حساسیت بیشتری دارند و احتمال این که بیماریهای دیگری نیز داشته باشند بیشتر است. به این دلیل، معمولاً SSRIها (بازدارندههای جذب مجدّد سروتونین) بیشتر از بقیه داروها برای سالمندان تجویز میگردد.
2. درباره افسردگی در سالمندان
افسردگی یک بیماری شایع است که نشانههای جسمی و روانی بسیاری از قبیل غمگینی شدید، از دست دادن علاقه یا لذت بردن از فعالیتهایی که معمولاً لذتبخش هستند (anhedonia) و سایر نشانههایی که توانایی کارکردی فرد را مختل میکند دارد.
افسردگی به صورت فزایندهای سلامت سالـمـنـدان را تهدید میکند. بـنابر آمار موسسه ملی سلامت روان آمریکا (NIMH)، ز8/5 درصد افراد بالاتر از 65 سال در این کشور دچار نوعی افسردگی قابل تشخیص میباشند. (در حدود 2 میلیون نفر از 34 میلون نفر). NIMH همچنین تخمین میزند که پنج میلیون نفر دیگر نیز دارای نشانههای جدّی مرتبط با افسردگی باشند. 20 درصد کسانی که در آمریکا اقدام به خودکشی میکنند نیز بیشتر از 65 سال سن دارند. میزان خودکشی در بین مردان سفیدپوست بالاتر از 85 سال، شش برابر میانگین ملّی در آمریکاست.
افسردگی در سالمندان معمولاً به دلایل زیر تشخیص داده نمیشود و درمان نمیگردد:
- افسردگی غالباً به سایر بیماریها نظیر بیماریهای قلبی، سکته مغزی، پارکینسون و سرطان نسبت داده میشود. بیماران و خانواده آنها غالباً در این مورد هم عقیدهاند. به علاوه، توجه پزشک عموماً معطوف درمان این بیماریها میگردد.
- افسردگی به درگذشت عزیزان نسبت داده میشود. غم و اندوه ناشی از از دست دادن همسر و دوستان نزدیک کاملاً طبیعی است اما افسردگی نه.
- سالمندان بیشتر به پزشک عمومی یا پزشک خانواده خود اتکاء دارند و این پزشکان، متخصص سلامت روان نیستند. بنابر آمار NIMH ، تنها کمتر از 3 درصد افراد بالاتر از 65 سال توسط متخصصان سلامت روان درمان میگردند.
- پزشکان عمومی غالباً آموزشهای لازم برای تشخیص بین علایم پیری و افسردگی را ندیدهاند. بنابر آمار NIMH ، پزشکان عمومی کمتر از 50٪ افرادی که دچار افسردگی بودهاند را به درستی تشخیص دادهاند.
علاوه بر موارد فوق، نگرش عمومی در سالمندان نیز بر پیچیدگی وضعیت میافزاید. بسیاری از سالمندان به افسردگی به عنوان یک نقص رفتار و منش مینگرند تا یک اختلال اصلی. این نگرش غالباً مانع از این میشود که سالمندان به جستجوی کمکهای تخصصی برآیند.
مطالعات نشان میدهد که سالمندان به طور کلّی در مقایسه با عموم مردم دانش کمتری نسبت به افسردگی دارند. بنابر آمار انجمن ملی سلامت روان آمریکا (NIMH)، در حدود 68 درصد سالمندان بالاتر از 65 سال، اطلاعات بسیار کم و محدودی از افسردگی دارند. 58 درصد آنان فکر میکنند که با افزایش سن، دچار شدن به افسردگی طبیعی است و تنها 28 درصد بالغان در این گروه سنی، افسردگی را به عنوان یک مشکل سلامت روان در نظر میگیرند.
اختلالات شناختی نظیر بیماری آلزایمر میتواند نشانههای افسردگی را بپوشاند. پژوهشها نشان میدهد که ترکیبی از آلزایمر و افسردگی غالباً به اختلال شناختی پیشرفتهتری از آلزایمر تنها میانجامد. البته تشخیص افسردگی در این بیماران میتواند مشکل باشد. بیماران آلزایمری غالباً در توصیف احساسی که دارند (مثل غم، ناامیدی، ناتوانی، بیارزشی) مشکل دارند. به این دلیل، پزشکان باید بر روی سایر علائم و نشانههای غیرشفاهی نظیر امتناع از غذا خوردن، بیقراری و گیجی تکیه کنند.
افسردگی با ناتوانی و وابستگی به کمک دیگران (مانند پرستار)، ارتباط نزدیک دارد. همچنین افسردگی با هزینههای رو به افزایش بهداشتی مربوط است. بنابر آمارهای NIMH ، سالمندانی که دارای نشانههای افسردگی هستند در حدود 50 درصد هزینههای درمانی و بهداشتی بیشتری از همسالان خود که فاقد چنین نشانههایی هستند دارند.
3. افسردگی در مقابل سوگ در سالمندان
افسردگی در سالمندان را باید از سوگ طبیعی و عادی متمایز دانست. این گروه سنی غالباً با مرگ عزیزانی مثل همسر یا دوستان قدیمی روبرو هستند. سوگ ناشی این گونه رویدادها کاملاً طبیعی است. این غم و اندوه ممکن است درکوتاه مدّت علائمی بسیار شبیه به افسردگی داشته باشد. امّا در واقع، بین این نشانهها در فرد سوگمند با بیمار افسرده تفاوت وجود دارد. سالمندان سوگمند بیشتر تمایل دارند بر روی فرد متوفی تمرکز نمایند و علایم افسردگی آنان معمولاً بسیار انفعالیتر و خفیفتر از افرادی است که واقعاً دچار افسردگی هستند. بیماران افسرده، بیشتر تمایل دارند درون خود فرو رفته و به خود فکر کنند. آنها غالباً احساس گناه و کمبود اعتماد به نفس میکنند.
درد و ناراحتی ناشی از سوگمندی، موقتی و زودگذر است. در حالی که افسردگی، بسیار دیر پا تر میباشد. به عبارت کلیتر، شدیدترین علائم سوگمندی عادی و طبیعی، در چند هفته پس از مرگ عزیزان وجود دارد. علائم شایع در خلال این دوره شامل شوک، ناباوری، بهتزدگی و احساس پوچی میباشد. اضطراب و بیخوابی و ناراحتیهای جسمی نیز ممکن است پدیدار گردند.
نخستین سال پس از مرگ یک عزیز، دوره تطبیق با شرایط جدید است. افراد معمولاً در این دوره از دست دادن عزیزشان را میپذیرند. پس از نخستین سال، فرد سوگمند رفتهرفته التیام مییابد و یاد میگیرد که زندگی بدون وجود آن عزیز را بپذیرد.
دوره زمانی برای سوگ طبیعی و عادی به طور دقیق مشخص نیست. برخی از افرادسریعتر و برخی دیگر دیرتر این دوران را طی میکنند. امّا اغلب سالمندان که عزیزی را از دست میدهند پس از گذشت یکسال، رفتهرفته به زندگی عادی باز میگردند. اگر فردی پس از گذشت این مدّت همچنان دچار غم و اندوه باقی مانده باشد یا نشانهها و علائم شدیدی چون افکار خودکشی، روانپریشی یا از دست دادن شدید حس اعتماد به نفس و قدرت کارکردی بروز کرده باشد، توصیه میشود که فرد تحت مراقبت پزشکی قرار داده شود.
4. علل و عوامل خطر
علّت افسردگی در هر سنی را نمیتوان به تنها یک عامل منحصر دانست. امّا ظاهراً مواد شیمیایی مغز نقش عمدهای در این اختلال بازی میکنند. مواد شیمیایی درون مغز، ناقلهای عصبی خوانده میشوند و پیامها را بین عصبها رد و بدل میکنند. عقیده بر این است که مقدار بسیار زیاد یا بسیار کم ناقلهای عصبی به ویژه نوراپینفرین، سروتونین و دوپامین باعث تغییرات در خلق و خوی انسان میگردد.
بسیاری از بالغان ممکن است سالها دچار افسردگی بوده باشند و یا بعداً در زندگی به آن مبتلا گردند. نکتهای که حائز اهمیت است، تفاوت قائل شدن بین غمگینی طبیعی ناشی از رویدادهایی نظیر از دست دادن همسر و نشانههای افسردگی است.
عوامل خطر متعددی برای افسردگی وجود دارد. برای مثال، زنان تقریباً دو برابر مردان احتمال دچار شدن به افسردگی دارند. بسیاری از متخصصان سلامت روان عقیده دارند که تغییرات هورمونی مرتبط با بارداری، سقط جنین، عادت ماهانه ، دوران پس از زایمان، پیش از یائسگی و یائسگی میتواند در افسردگی در زنان نقش داشته باشد.
البته ذکر این نکته اهمیت دارد که افسردگی در میان مردان ممکن است کمتر از میزان واقعی در نظر گرفته شود زیرا مردان کمتر از زنان احساساتشان را با دیگران در میان میگذارند.
کسانی که دارای سابقه افسردگی فردی یا خانوادگی باشند نیز در معرض خطر بیشتری برای ابتلاء به افسردگی قرار دارند. افرادی که سابقه یکبار افسردگی حاد قبلی داشته باشند، 60٪ احتمال دارد که دوباره گرفتار آن شوند. بنابر آمارهای اتحادیه ملّی بیماریهای روانی (NAMI) آمریکا، خطر ابتلاء به افسردگی حاد در بستگان درجه یک (پدر و مادر، فرزندان، خواهر و برادر) افرادی که سابقه این بیماری را دارند تا 25٪ است.
عوامل خطر دیگر برای افسردگی عبارتند از:
- رویدادها یا شرایط زندگی پراسترس. افرادی که با استرسهای عمده مانند مرگ یک عزیز، تبعیض، بهرهکشی یا آسیبهای جسمی و روحی مواجه باشند در معرض خطر بیشتری برای ابتلاء به افسردگی قرار دارند. انتظارات یا هدفهایی غیرواقعی یا دست نیافتنی در زندگی و یا وجود موانع بزرگ (واقعی یا خیالی) بر سر راه هدفهای زندگی نیز میتواند خطر دچار شدن به افسردگی را افزایش دهد. بازنشستگی، خارج شدن از محیط خانوادگی یا نقل مکان به خانه سالمندان، مثالهایی از رویدادها و شرایط پراسترس هستند که میتوانند بر سالمندان تاثیر بگذارند.
- بیماریهای جسمی مزمن. براساس آمارهای انجمن ملی سلامت روان (NIMH) میزان افسردگی در میان بیمارانی که به خاطر بیماریهای عمومی در بیمارستان بستری شدهاند بین 10 تا 14 درصد است. هر چه شرایط بیماری شدیدتر باشد، خطر دچار شدن به افسردگی نیز بیشتر است. بیماریهایی که به طور اخص مورد نظرندعبارتند از:
- بیماری قلبی. بنابر آمارهای NMHA ، در حدود 18 تا 20 درصد بیماران عروق کرونر که هنوز دچار سکته قلبی نشدهاند دچار افسردگی هستند و بین 40 تا 65 درصد کسانی که از حمله قلبی جان سالم به در بردهاند نیز به افسردگی حاد مبتلا میباشند.
- سکته مغزی، بنابر گزارش NMHA در حدود 25 درصد کسانی که دچار سکته مغزی شدهاند در همان سال به افسردگی حاد مبتلا میشوند.
- مرض قند. خطر ابتلا به افسردگی حاد در بیمارانی که تازه به مرض قند دچار شدهاند تا 25 درصد است. بنابر گزارش NMHA ، همچنین 70 درصد بیمارانی که مرض قند پیشرفته دارند، دچار افسردگی میباشند.
- سرطان. بنابر آمارهای NMHA ،ز 25 درصد بیماران سرطانی دچار افسردگی هستند.
- سایر بیماریهایی که با افسردگی ارتباط دارند شامل پارکینسون، آرتروز پیشرفته، اختلال دید و بیماری مزمن ریه میباشد. همچنین بیمارانی که عملهای جراحی سنگین (مثل عمل قلب باز) انجام داده باشند در معرض خطر بیشتری برای ابتلاء به افسردگی قرار دارند.
- دارودرمانی. برخی از داروها دارای اثرات جانبی هستند که از آن جمله علائم افسردگی است. در سالمندان به دلیل آن که معمولاً داروهای زیادی مصرف میکنند این اثرات میتواند اهمیت بیشتری بیابد.
- سایر بیماریهای روانی. افرادی که دچار بیماریهای روانی دیگر چون اختلال اضطراب و اختلالات شناختی (مثل آلزایمر) باشند به احتمال زیاد به افسردگی نیز مبتلا میگردند.
- سوء مصرف مواد. افرادی که الکل یا مواد مخدر مصرف میکنند در معرض خطر بیشتری از نظر ابتلاء به افسردگی قرار دارند.
- وضعیت تأهل، کیفیت زندگی زناشویی و کمبود حمایت اجتماعی. افراد مجرد در معرض خطر بیشتری از نظر ابتلاء به افسردگی قرار دارند. این امر به ویژه در مورد افرادی که طلاق گرفتهاند بیشتر صادق است. بنابر گزارش NMHA ، یک سوم کسانی که همسرشان را از دست میدهند، در نخستین ماه پس از درگذشت همسرشان دچار افسردگی میگردند. و در حدود نیمی از آنها پس از یکسال همچنان افسرده باقی میمانند. همچنین افرادی که احساس طرد شدن توسط فرد مورد علاقهشان را میکنند یا تعداد دوستان بسیار کمی دارند نیز در معرض خطر بیشتری برای افسردگی قرار دارند.
5. علائم و نشانهها در سالمندان
علایم و نشانههای افسردگی در بین بیماران ممکن است بسیار متفاوت باشد. همچنین نشانههای افسردگی در سالمندان با بیماران جوان فرق دارد و معمولاً دیرپاتر و ماندگارتر است. به طور کلّی، 9 نشانه اولیه برای افسردگی وجود دارد که عبارتند از:
- تغییر خلق و خو. در بین شایعترین تغییرات خلق و خو در سالمندان افسرده میتوان به احساس ناآرامی، پوچی، بیقراری، تحریکپذیری و عدم محبوبیت اشاره کرد. بیمار همچنین ممکن است با غمگینی زیاد، اضطراب، خشم یا بیاحساسی (فقدان هیجان) روبرو شود. بدبینی، ناامیدی، گریه و حساسیت هیجانی شدید، از دیگر تغییرات خلق و خو میباشد.
- فقدان احساس لذت. کاهش یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که قبلاً برای بیمار لذت بخش بودند مانند خوردن، کار، رابطه جنسی، دوستان، سرگرمی و تفریحات.
- تغییر عمده در اشتها یا وزن. بیمار ممکن است با کاهش یا افزایش شدید اشتها و یا کاهش یا افزایش شدید وزن روبرو شود. در سالمندان، کاهش اشتها و وزن شایعتر از افزایش آنهاست.
- تغییر در الگوی خواب. بیمار ممکن است زیاد بخوابد (خواب زدگی) و یا بر عکس دچار کمخوابی گردد. در سالمندان، کم خوابی شایعتر از خوابزدگی است.
- احساس بیارزش بودن. بیمار ممکن است احساس بیارزش بودن، سرزنش خود یا احساس فزاینده گناه نماید.
- خستگی و از دست دادن انرژی.
- تمرکز. بیمار ممکن است با کاهش توانایی در تفکر و تمرکز روبرو گردد. مشکلات حافظه و گیجی در سالمندان افسرده متدوال است.
- افکار مربوط به مرگ. بیمار ممکن است افکارتکرار شوندهای درباره مرگ و یا حتی آرزوی مرگ داشته باشد. ممکن است به خودکشی فکر کند و یا دراین مورد دست به اقدام بزند. این یک ملاحظه جدّی برای سالمندان افسرده است.
- فعالیت فیزیکی یا کلامی. بیمار ممکن است بیقرار و مضطرب باشد. ممکن است دستانش را فشار دهد یا بپیچاند و نتواند آرام بنشیند. از سوی دیگر، برخی بیماران ممکن است حرکات و طرز حرف زدنشان شل و کند شود. همچنین ممکن است قبل از پاسخ دادن یا شروع به حرکت با درنگ و تاخیر روبرو باشند. ممکن است آنقدر آهسته صحبت کنند که به خوبی شنیده نشود. ممکن است بجز آن که مورد سوال مشخصی قرار گیرند حرفی نزنند یا کاملاً صامت گردند.
سالمندانی که دچار افسردگی هستند معمولاً برای درمان نزد روانشناس نمیروند بلکه این مشکل را به عنوان یک اختلال جسمی با پزشک خود مطرح میسازند. معمولاً چنانچه خستگی، سردرد و معده درد به درمان دارویی پاسخ ندهد مسأله را با پزشک در میان میگذارند و سالمندان بسیار بیشتر از جوانان چنین نشانههایی را به پزشک گزارش میکنند. در بعضی موارد، توهم و هذیان نیز ممکن است پیش آید. این نشانهها ممکن است با نشانههای زوال عقل اشتباه گرفته شوند.
6. روشهای تشخیص افسردگی
بنابر گزارش انجمن ملی سلامت روان (NMHA)، تنها 42 درصد سالمندان برای درمان افسردگی خود اقدام میکنند. از بین آنها، بیش از 55 درصد توسط پزشک عمومی درمان میشوند و تنها 3 درصد از بیماران افسرده بالای 65 سال به متخصص رواندرمانی مراجعه میکنند.
این امر، مشکلزاست زیرا افسردگی در سالمندان به ندرت توسط پزشکان عمومی به درستی تشخیص داده میشود. بنابر گزارش NMHA ، میزان تشخیص صحیح افسردگی توسط پزشکان عمومی کمتر از 50 درصد است. بسیاری از نشانههای متداول افسردگی در سالمندان (مثل از دست دادن انرژی، کم اشتهایی و بیخوابی) معمولاً به بیماریهای جسمی دیگر در این گروه سنی نسبت داده میشود.
بسیاری از افراد، از جمله بسیاری از پزشکان، افسردگی را برای سالمندان، طبیعی یا قابل پیشبینی میدانند. این امر به ویژه در صورت وجود بیماریهای جسمی حاد و شرایط اجتماعی خاص (مثل مرگ عزیزان) اتفاق میافتد. این اعتقاد درست نیست و غالباً باعث نادیده انگاری یا به تاخیر انداختن تشخیص و درمان میگردد.
مانع عمده دیگری که بر سر راه تشخیص افسردگی وجود دارد، طرز تلقی خود بیماران است. برخی از مردم عقیده دارند که مطرح ساختن مشکلات روانی و در صدد چارهجویی برآمدن برای آنها باعث بدنامی است. پذیرش بیماری روانی برای سالمندان معمولاً سختتر از جوانان و میانسالان است. بنابراین آنها بیشتر در صدد کنار آمدن با شرایط خود بر میآیند.
پیش از آن که افسردگی تشخیص داده شود، پزشک معمولاً دستور انجام آزمایشهای پزشکی میدهد تا احتمال بیماریهای دیگری که نشانههای مشابهی دارند منتفی گردد. بسیاری از کسانی که نهایتاً تشخیص افسردگی برای آنان داده شده است، نخست به پزشک خانواده یا پزشک متخصص خود مراجعه کردهاند زیراناراحتی خود را ناشی از مشکل جسمی میدانستهاند. در صورتی که یک متخصص سلامت روان قابلیت بیشتری برای تشخیص افسردگی دارد.
تشخیص افسردگی معمولاً با بررسی کامل سابقه پزشکی بیمار، شامل اطلاعاتی درباره ظهور، طول مدّت و نیز شدّت علایم آغاز میگردد. تشخیص افسردگی در بیماران سالمند ممکن است به وسیله آزمون «مقیاس افسردگی سالمندان» صورت گیرد. این آزمون شامل 15سوال بله/خیر ساده است که مخصوص سالمندانی که ممکن است دچار افسردگی باشند طراحی گردیده است. متخصص سلامت روان همچنین از بیمار سوال میکند که آیا این علائم و نشانهها قبلاً نیز وجود داشته یا خیر و اگر چنین بوده، چگونه درمان گردیده است. از بیمار در مورد مصرف الکل و مواد مخدر، این که افکاری درباره مرگ یا خودکشی داشته و این که در بین افرادخانواده کسی دیگری سابقه افسردگی داشته نیز سوال میشود.
اگر سابقه افسردگی خانوادگی وجود داشته باشد، درمانگر سوال میکند چگونه درمان شده و آیا درمان موثر بوده است یا خیر. ارزیابی تشخیصی نیز باید انجام گیرد. این آزمایش وضعیت روانی بیمار، تعیین میکند که حافظه و الگوهای کلامی و فکری وی هم آسیب دیده است یا نه.
7. پیشگیری و درمان افسردگی
بنابر گزارش موسسه ملی سلامت روان (NIMH) آمریکا، بیش از 80 درصد کسانی که دچار افسردگی هستند را میتوان با دارودرمانی، رواندرمانی یا ترکیبی از این دو، به طرز موفقیتآمیزی درمان کرد. گزینههای درمانی موجود برای افسردگی بسیار متنوعند امّا نتیجهبخشی آنها غالباً به زمان نیاز دارد و در حدود نیمی از بیمارانی که تحت درمان افسردگی قرار میگیرند، بلافاصله به درمان پاسخ نمیدهند.
دارو درمانی برای افسردگی باعث کاهش و تخفیف علایم در طول یک دوره زمانی میگردد. نخستین داروهایی که برای این اختلال تجویز میگردد داروهای ضدافسردگی هستند. چند نوع مختلف از داروهای ضدافسردگی وجود دارد که از آن جمله میتوان به SSRIها (بازدارندههای جذب مجدد سروتونین)، TCAها (داروهای ضدافسردگی سه حلقهای)، MAOIها (بازدارندههای اکسیداز تکآمین) و SNRIها (بازدارندههای جذب مجدّد سروتونین و نوراپینفرین) اشاره کرد.
SSRIها و SNRIها معمولاً به نسبت داروهای افسردگی قدیمیتر مثل TCAها و MAIOها اثرات جانبی خفیفتری دارند. به دلیل حساسیت بیشتر سالمندان به اثرات جانبی داروها، معمولاً SSRIها بیشتر برای سالمندان تجویز میشوند. پزشک ممکن است برای به حداقل رساندن اثرات جانبی، مقدار (دوز) کمتری از دارو را تجویز کند.
اداره دارو و غذا (FDA) اعلام کرده است که مصرف داروهای ضدافسردگی ممکن است خطر افکار مربوط به خودکشی را در برخی بیماران افزایش دهد و از این رو توصیه نموده است که کلیه کسانی که تحت درمان این داروها قرار دارند باید از نزدیک برای تغییرات غیرعادی رفتاری، تحت نظر قرار داشته باشند. برای اطلاعات بیشتر به مقاله داروهای ضدافسردگی مراجعه کنید.
در بعضی موارد ممکن است از داروهای دیگر در ترکیب با داروهای ضدافسردگی استفاده شود. امّا بسیاری از پزشکان ترجیح میدهند تا برای کاهش اثرات جانبی و خطر تداخل دارویی، تعداد داروهای مصرفی سالمندان را به حداقل برسانند. با وجود این، چنانچه بیمار نشانههای روانپریشی (مثل توهم و هذیان) داشته باشد ممکن است داروهای ضد روانپریشی نیز تجویز گردد.
یکی از گونههای رواندرمانی که میتواند برای سالمندان مفید باشد، بر روی استرس، سوگ و تغییر طبیعت نقشهای خانوادگی (مثلاً تصمیمگیری فرزندان برای پدر و مادر) تمرکز دارد. این روش که درمان میان فردی (IPT)نام دارد، هم برای اختلال افسردگی و هم برای سوگ عادی مورد استفاده قرار گرفته است. برای اطلاعات بیشتر به مقاله انواع رواندرمانی مراجعه کنید.
در بعضی موارد نادر، ممکن است درمان با تشنج برقی (ECT) برای درمان افسردگی حاد در بیمارانی که نمیتوانند دارو مصرف کنند و یا به دارودرمانی پاسخ مثبت نمیدهند، تجویز گردد. ECT درمانی است که در آن از جریان برق برای تولید تشنج خفیف در بیمار استفاده میشود.
سبک زندگی سالم، شامل تعادل بین رژیم غذایی و ورزش، و داشتن ارتباطات قوی اجتماعی و میان فردی به سالمندان کمک میکند تا خطر ابتلاء به افسردگی را به حداقل برسانند.کسانی که قبلاً دچار افسردگی حاد بوده و دوباره متوجه بازگشت علائم آن میشوند باید فوراً به متخصص سلامت روان مراجعه کنند تا اثرات آن را به حداقل برسانند.
8. پژوهشهای جاری در مورد افسردگی
پژوهشگران و دانشمندان به طور مداوم سعی در درک بیشتر درباره چگونگی بروز افسردگی و اثرات آن بر روی سالمندان دارند. مرکز ملی سلامت روان (NIMH) مطالعاتی را درباره اثربخشی آموزش افسردگی در کلینیکهای مراقبتهای اولیه در دست انجام دارد. هدف از این مطالعه، بالا بردن میزان تشخیص و درمان افسردگی در سالمندان، به ویژه آنها که دارای نشانههای خودکشی هستند، میباشد.
پژوهشهای دیگری نیزدر زمینه ارزیابی عوامل هورمونی در افسردگی سالمندان، شامل امکان استفاده از درمان هورمونی جایگزین در درمان افسردگی، در حال انجام است. پژوهش برای درک بهتر علل افسردگی، شامل تغییراتی که در مغز به هنگام افسردگی صورت میگیرد، نیز در حال انجام است.
9. پرسشهایی برای مطرح ساختن با پزشک درباره افسردگی
آماده کردن سوالاتی از قبل، میتواند به بیماران کمک کند تا بحثهای مفیدتر و با معنیتری با پزشک خود داشته باشند. پرسیدن سوالات زیر درباره افسردگی در سالمندان توصیه میشود:
- شما چقدر در درمان افسردگی، به ویژه سالمندان، تجربه دارید؟
- آیا فکر میکنید من افسردگی دارم؟
- چه گزینههای درمانی برای من مناسب است؟
- هر چند وقت یکبار باید در جلسات رواندرمانی حضور پیدا کنم؟
- آیا خانوادهام هم باید در درمان من درگیر باشند؟
- آیا درمان افسردگی من شامل داروهای ضدافسردگی هم میشود؟
- داروهای ضدافسردگی چگونه بر روی حال عمومی من تاثیر میگذارد؟
- آیا داروهای ضدافسردگی ممکن است با سایر داروهایی که مصرف میکنم تداخل داشته باشد؟
- تا چه مدّت باید داروهای ضدافسردگی مصرف کنم؟
- چقدر طول میکشد تا آثار مثبت درمان پدیدار شود؟
- اگر یکبار خوردن داروهای ضدافسردگیام را فراموش کردم چکار باید بکنم؟
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
"Depression in Older Adults",
http://emotional.health.ivillage.com
مقالات مرتبط
* مطالب افسردگی سایت
* افسردهخویی
* داروهای ضدافسردگی
* انواع رواندرمانی
|