داستانی با معانی مخفی

 
 
   

فرض کنید در وسط یک صحرا گم شده‌اید. از یک تپه خاکی بالا می‌آیید و می‌بینید که بالای تپه یک درخت میوه روئیده است. همین که اقدام به کندن میوه‌ای از درخت و نجات خود از گشنگی می‌کنید، تپه شروع به تکان خوردن و لرزیدن می‌کند. انگار دارای احساسات درونی است. این احساس چیست؟

 
 

همچنان که به راه خود ادامه می‌دهید صاعقه‌ای از آسمان به شما برخورد می‌کند و نیرویی سراسر وجود شما را فرا می‌گیرد. انرژی‌ای که احساس می‌کنید را با چه صفتی تشریح می‌کنید؟
 
 

هنوز در صحرا سرگردان هستید. شبحی از ناکجاآباد جلویتان ظاهر می‌شود و راه فرار از آن بیابان بی‌آب و علف را به شما نشان می‌دهد. این شبح، کسی است که شما او را می‌شناسید. حدس بزنید چه کسی است؟
 
 

سرانجام سفر شما به طور ناگهانی به پایان می‌رسد. پایان آن خوش بود یا ناراحت کننده؟
 
 
   
 
 
 
 
 
 
 
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.