«گوش کن، انسان کوچک» راهنماى زندگى نيست. اين اثر توفانهاى هيجانى فردى مولد را که دوستدار زندگى است، توصيف مى کند و قصد متقاعد کردن يا پيروز شدن (بر کسى) را ندارد. همان گونه که يک نقاش توفانى را به تصوير مى کشد.
اين اثر براى ايجاد هم احساسى در خوانندگان بهانهاى به دست نمى دهد و هيچ برنامهاى را فرموله نمى کند. دانشمند و انديشمند نويسنده اثر تنها يک خواسته دارد: واکنشى شخصى از سوى خواننده.
«گوش کن، انسان کوچک» اعتراض سختکوشانه دانشمندى است نسبت به يک راز؛ طرحى که در نهان تاييد شده است، اساس را برانگيختن طاعون هيجانى گذاشته تا انسان را ويران کند. گردانندگان اين طرح از مکانى امن و مخفى، تيرهاى زهرآگين را به سوى انسان شليک مى کنند.
|