«روان کاوی»، «شالوده شکنی»، «نشانه شناسی»، به رغم تفاوتها و گاه تضادهاشان، سه شاخه از مهمترین شاخهها در پهنه مطالعات فلسفی- انتقادی امروز، و ژاک لکان، ژاک دریدا و ژولیا کریستوا سه اندیشهگر بلند آوازهیی هستند که شاخههای نام برده پیوندی ناگسستنی با پژوهشها و آثار آنان یافته است. آن چه این چهرهها را بیش از همه به هم نزدیک میکند تأکید اساسی هر سه بر «زبان» بوده و همین تاکید است که در قالب مفاهیمی چون «ساختار زبانی»، «نوشتاری» و «زبان شاعرانه» جلوهگر میشود. اما گذشته از این همگرایی کلی، لکان دریدا و کریستوا در عرصه نظریه پردازیهای خود نشانگر تفاوتهای عمدهیی با یکدیگرند. به هر رو، نویسنده تلاش کرده است تا به جای نظریهپردازی انتزاعی درباره نظریات این سه نماینده موج نوری اندیشه فرانسوی، با نوشتن شرحی دقیق و بردبارانه، متون آنان را برای دایره گستردهتری از خوانندگان، دسترسیپذیر سازد.
|