هر چند ممکن است بعضیها خلاف این را به شما بگویند امّا واقعیت این است که علم روانشناسی و کاربردهای بالینی آن در رواندرمانی، دارای محدویتهای خاصی است که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است:
1- میل
روان درمانی میتواند امیال ناخودآگاه یا ناهشیار شما را برایتان آشکار سازد امّا حق ندارد به شما بگوید که به چه چیز باید تمایل داشته باشید.
2- سیاست
سیاست یک سیستم خصمانه است که در آن، افراد مانع برآورده شدن اهداف رقیبان خود میشوند و آرزوی از میان برداشتن و حذف همه رقیبان را دارند. امّا روانشناسی باید بر پایه امید برقراری صلح و آرامش با «دشمنان» درونی به منظور شفایابی باشد. به این جهت، هیچ چیز در روانشناسی نیازی به بیان کردن با عبارتهای سیاستمدارانه ندارد زیرا روانشناسی میخواهد به شما کمک کند که «دریابید» چکار میخواهید بکنید، نه این که به شما «بگوید» چکار کنید. یا به عبارت دیگر، در حالی که سیاست تلاش می کند که رفتار «دیگران» را دیکته کند، روانشناسی به شما کمک میکند که با میل و رغبت به تغییر رفتار «خودتان» بپردازید. بنابراین به یاد داشته باشید که با استفاده از سرزنش، نفرت و پرخاشگری نمیتوان کس دیگری را وادار به رفتار مهربانانه کرد. و به همین دلیل، رفتارهایی که ممکن است از نظر سیاسی درست باشند در مطب رواندرمانگر جایی ندارند. در این اتاق فقط برای سه نفر جا هست: شما، رواندرمانگر شما و ذهن ناخودآگاه یا ناهشیار شما.
3- مشاوره
باید بین «مشاوره» و «رواندرمانی» فرق قائل شد زیرا این دو فرایند، جنبههای مختلف روانشناسی را در بر میگیرند و دارای فلسفههای متفاوتی هستند. هیچکدام «بهتر» از آن دیگری نیست امّا باید تفاوت آنها را درک کرد. مشاور، چه مشاور مدرسه و چه مشاور ترک اعتیاد و چه هر نوع مشاور دیگر، فردی است که تلاش میکند شما را به انجام کاری وادارد. مثلاً اگر اعتیاد دارید، مشاور سعی میکند که شما را وا دارد تا آن را ترک کنید. اگر در محل کارتان اخلال میکنید، مشاور سعی میکند که شما را وادارد تا قوانین و مقررات را رعایت کنید. بنابراین، «لصول اخلاقی و حرفهای» مشاور درباره واداشتن شما به سازگاری و عمل مناسب در نقشهای اجتماعی خاص است.
هر چند روان درمانگری که آموزش کافی ندیده باشد از نظر «اصول اخلاقی و حرفهای» تفاوت چندانی با مشاور ندارد، امّا یک روان درمانگر ورزیده و خوب آموزش دیده باید به شما کمک کند تا به جای آن که پایبند و دنبالهروی تمایلات روان درمانگر باشید، خود را از تمایلات دنیای پیرامونتان رها سازید.
بدنیست مثالی را در این مورد در نظر بگیریم. فرض کنید فردی در کنار آمدن با مرگ یکی از نزدیکانش با مشکل روبروست. رویکرد مشاور، سعی در کاهش عوارض این حادثه به منظور برگشت هر چه سریعتر فرد به محیط کار است. در حالی که رویکرد روان درمانگر ممکن است در ابتدا بر روی استوارسازی فرد متمرکز باشد. امّا میتواند به کار بر روی جنبههای نهفته (و غالباً ناخودآگاه) مانند احساس گناه یا مشکلات ارتباطی نیز بیانجامد. در این رویکرد، فرد ممکن است جنبههایی را کشف کند که در تمام این سالها برای او مخفی مانده بود و اکنون مشکل ساز شدهاند و همچنین فرد با آموزش چگونگی قبول آنها و پذیرش صادقانه محدودیتهای خود و با اعتماد به تواناییهای خود ممکن است در انتها به کشف یک شیوه جدید برای زندگی کردن نائل شود.
البته از این مثال نباید چنین نتیجهگیری کرد که روان درمانی میتواند رازهای درونی و عمیق یک «زندگی واقعی» را برای شما آشکار سازد. بلکه روان درمانی میتواند به شما نشان دهد چگونه به عنوان یک انسان، با شخصیتی یکپارچه و سازگار و با صداقت زندگی کنید. آنچه از آن بعد میکنید دیگر کاملاً به خودتان مربوط است.
4- تمایل روان درمانگر
روانشناسی یک حرفه است و روان درمانگر باید تنها یک خواسته داشته باشد: کمک به شما برای نزدیک شدن به انگیزههای ناخودآگاهتان و تغییر آنها در صورتی که برایتان مشکل ساز شده باشند. روان درمانگر نباید از شما بجز حقالزحمه عادلانه برای کار شایستهای که انجام داده است، چیز دیگری بخواهد. گاهی اوقات روان درمانگر برای یک سازمان یا نهاد دولتی کار میکند و بیشتر نگران نیازهای خود است تا شما. توصیه میشود شرایط را تشخیص دهید و دقیقاً درک کنید که درمان شما، تمایلات چه کسی را ارضاء میکند.
این حق شماست که بدانید روان درمانگر یا مشاور درباره این نکات چگونه فکر میکنند. شاید کسی نخواهد برای راهنمایی زندگی خود به کسی که درباره طبیعت و محدودیتهای کارش دید روشنی ندارد، اعتماد کند.
یک نکته را فراموش نکنید: دنیای ما دنیای تبعیضآمیز و ناعادلانهای است و روان درمانگر یا مشاور شما باید به شما کمک کنند که با این دنیا کنار بیائید، نه این که ادعا کنند که میتوانند دنیا را «عادلانهتر» سازند.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
"The Limits of Psychology"
www.guidetopsychology.com
مقالات مرتبط
* طبیعت کارهای روانشناسی
*
خاستگاه روانشناسی
|