1- شرم و گناه
شاید هیچ هیجانی سختتر و دردناکتر از شرم نباشد. شرم به مثابه حمله علیه خود است و افراد شرمگین باور میکنند که از نظر اجتماع، کاملاً ناپذیرفتنی و مردود هستند. در نتیجه، شرم باعث احساس بیآبرویی و بدنامی در فرد میگردد. فردی که احساس شرم میکند میخواهد از همه کس خود را مخفی و پنهان نگاه دارد. امّا گناه بر خلاف شرم باعث نمیشود که فرد خود را محکوم کند. بلکه باعث خودانتقادی به خاطر یک رفتار یا عمل اشتباه در فرد میگردد. البته از نظر روانشناسی، همپوشانیهایی بین شرم و گناه وجود دارد. به عنوان مثال، فرد شرمگین ممکن است احساس گناه نیز داشته باشد.
شرم عمومیتر از گناه است. فردی که احساس شرم میکند انتظار محکوم شدن از جانب همه کس را دارد. امّا فردی که احساس گناه میکند ممکن است تنها کسی باشد که از خطای پیش آمده آگاهی داشته باشد. فرد گناهکار نیز ممکن است احساس از دست دادن اعتماد به نفس پیدا کند ولی نه به اندازهای که این احساس در فرد شرمگین پیش میآید. به عنوان مثال، دانشآموزی که در یک امتحان به طور موفقیتآمیزی تقلّب میکند ممکن است به خاطر نمره بالایی که معلّم به او داده احساس گناه کند و آن را حق خود نداند. امّا هیچکس دیگر از انجام این تقلّب آگاهی ندارد. از طرف دیگر، دانشجوئی که به هنگام تقلّب کردن دستگیر میشود در جلوی همکلاسیهایش احساس شدید شرم و خجالت میکند و این احساس به خاطر این است که دیگران نیز از کار خلاف او آگاهی یافتهاند.
2- کنارهگیری اجتماعی
تعداد زیادی از مردم از نوعی اختلال شخصیتی به نام «کنارهگیری اجتماعی» رنج میبرند. این اختلال گاهی با اختلال اضطراب اجتماعی یا هراس از اجتماع اشتباه گرفته میشود. تفاوت بین کنارهگیری اجتماعی با اختلال اضطراب یا هراس از اجتماع به طبیعت اختلالات شخصیتی باز میگردد. یک اختلال شخصیتی، الگوی رفتاری ماندگاری است که باعث مشکلات کاری و روابط شخصی میشود. این واقعیت که اختلال شخصیتی، یک الگوی رفتاری ماندگار است، درمان آن را بسیار پیچیده و مشکل میسازد. نشانههای اختلال کنارهگیری اجتماعی شامل الگوهای رفتاری ماندگاری نظیر موارد زیر است:
- هراس از اجتماع همراه با اضطراب شدید از میان جمع بودن
- خجالتی بودن بیش از حدّ
- احساس بیلیاقتی به هنگام پذیرفته نشدن یا مورد انتقاد قرار گرفتن
- انتخاب تنهایی و انزوا به جای پذیرش ریسک ارتباط با سایر مردم
- حساسیت زیاد نسبت به انتقاد و احساس شرمندگی به هنگام مورد انتقاد قرار گرفتن
- انتخاب انزوای اجتماعی به عنوان راهی برای دوری از مورد انتقاد واقع شدن
- اجتناب از چشم در چشم شدن با دیگران در محل کار یا جاهای دیگر
- امساک در حرفزدن در محل کار یا جاهای دیگر
3- شرم و ارتباط آن با کنارهگیری اجتماعی
با وجودی که شرم یک هیجان عمومی در انسانهاست و در تمام تمدنها و فرهنگها یافت میشود امّا ریشههای مختلفی برای آن وجود دارد. در تمدّن غرب، تأکید بسیاری بر شخصیتهای کمعاطفه، مستقل و با جذبه میشود. فیلمهای هالیوود با هنرپیشگانی نظیر کلینت ایستوود، جان وین و گری کوپر، قهرمانانی را به تصویر میکشد که قوی، شجاع و کم حرفند. این نقشها، اتکاء به نفس را تا حد نهایت به تصویر میکشند.
ارزش زیادی که به فردگرایی و خودکفایی در جوامع غربی داده میشود، نقش مهمی در پیچیده کردن امور برای آنهایی که با اختلال کنارهگیری اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند، ایفاء مینماید. پیچیدگی از این نظر که ارزشی که به فردگرایی داده میشود، بهانه یا استدلالی برای اجتناب از تعاملات اجتماعی می گردد. امّا در اغلب حرفهها، رفتار اجتماعی قابل قبول، برای موفقیت ضرورت دارد. این افراد خیلی زود درخواهند یافت که باید بر روی همکاری با دیگران در محیط کار و جاهای دیگر تکیه کنند. از سوی دیگر، نیاز به همکاری با دیگران در محیط کار، به عنوان یک تهدید برای آنان جلوهگر خواهد شد زیرا آنها را مجبور خواهد کرد که با ترسهای اجتماعی و الگوهای دیرپای خود مقابله کنند. در واقع، فردی که کنارهگیری اجتماعی جزئی از شخصیت او باشد ممکن است تکیه بر دیگران را به عنوان تحقیر و سرافکندگی برای خود به حساب آورد. بنابراین، تمایل به اجتناب از تماسهای اجتماعی به خاطر اضطراب آفرینی از یک سو، و لزوم پذیرش نیاز به دیگران برای موفقیت در کاراز سوی دیگر، تعادل روانی فرد را دچار مخاطره جدی میسازد.
در همین حال، طبیعت افرادی که از اجتماع کنارهگیری میکنند به گونهای است که هر نوع انتقاد، حتی ملایمترین آن، برای آنان بسیار دردناک است. در واقع، مورد انتقاد قرار گرفتن باعث میشود که این گونه افراد احساس سرافکندگی و در نتیجه، شرم کنند.
4- نیاز به تعلّق
همه ما به عنوان اعضای جامعه انسانی، نیاز به تعلّق داریم. هر چند اغلب ما گاهی نیاز به تنها بودن داریم امّا تنها ماندن زیاد نیز به افسردگی میانجامد. حتی کسانی که اختلال کنارهگیری اجتماعی دارند نیز در صورتی که زیاد تنها بمانند، افسرده میشوند. اغلب قریب به اتفاق بیمارانی که دچار اختلال کنارهگیری اجتماعی هستند متأهل میباشند. به علاوه، اغلب آنها به دلیل افسردگی شدید مجبور به استعفاء شده یا کار خود را از دست دادهاند. همچنین اکثر آنها آدمهای تحصیل کرده و باهوشی میباشند. مشکل آنها اکثراً موقعی شروع میشود که کاری را آغاز میکنند و نیاز به اجتماعی بودن و تعامل با دیگران برای موفقیت کار برای آنان مطرح میشود.
افراد متأهلی که دچار اختلال کنارهگیری اجتماعی هستند با همسرشان هم دچار مشکل میشوند زیرا عدم تمایل آنها به بیرون رفتن و جوشیدن با مردمان حتی شامل سینما رفتن، رستوران رفتن و ملاقات با افراد خانواده و دوستان نیز میشود.
5- درمان روشهای درمانی مختلفی برای اختلال کنارهگیری اجتماعی وجود دارد. استفاده از دارو میتواند برای کاهش اضطراب و افسردگی مفید باشد که داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب از جمله آن هستند. هنگامی که این عوارض کاهش یافتند، رواندرمانی میتواند راحتتر صورت گیرد.
درمانهای رفتار شناختی، مفیدترین روش برای درمان هراسهای اجتماعی و اختلالات کنارهگیری هستند زیرا تأکید آنها بر تغییر الگوهای تفکر در کنار اصلاح رفتار است. این روش به بیمار کمک می کند که حساسیت خود را نسبت به عوامل محرّک (شرایط اجتماعی) که باعث بروز مشکل برای او میشوند کاهش دهد. اصلاح رفتار شامل یادگیری مهارتهای اجتماعی لازم برای تعامل با جامعه است. از جمله مهارتهای لازم که باید برای این منظور توسعه داده شود میتوان به موارد زیر اشاره کرد: چشم در چشم شدن با مردم، یادگیری استقبال کردن از دیگران با لبخند و رد و بدل کردن تعارفات کلامی متداول، یادگیری جرأت ورزی به شیوه مناسب، یادگیری چگونگی پاسخدهی یا نشان دادن عکسالعمل در شرایط و وضعیتهای مختلف اجتماعی، و یادگیری و تجدید نظر در انجام مکالمات عادی روزمره با مردم.
شرکت در دورههای «آموزش جرأتورزی» نیز میتواند برای اینگونه افراد همانند گروه درمانی و یادگیری مهارتهای اجتماعی مفید باشد.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
http://www.mentalhelp.net
مقالات مرتبط
* روانشناسی اجتماعی چیست؟
|