دانیل گولمن در کتابش با عنوان «هوش هیجانی» که در سال 1995 نوشته است، چنین اظهار نظر کرده که EQ (یا ضریب هوش هیجانی) میتواند مهمتر از IQ (ضریب هوشی) باشد. چرا؟ برخی از روانشناسان عقیده دارند که معیارهای استاندارد هوش (یعنی نمرۀ IQ) محدود است و تمام جنبههای هوش انسان را در بر نمیگیرد. آنها در عوض چنین اظهار میدارند که توانایی درک و بیان هیجانات (احساسات) میتواند نقشی برابر، اگر نه بیشتر و مهمتر، در گذران زندگی مردم داشته باشد.
چه تفاوتی بین IQ و EQ وجود دارد؟
بیایید برای درک این که IQ و EQ چه معنی میدهند و چه تفاوتی با هم دارند، ابتدا به تعریف این دو عبارت بپردازیم. IQ یا ضریب هوشی، عددی است که از یک آزمون استاندارد هوش به دست میآید. در آزمونهای اصیل IQ، نمرات از طریق تقسیم سن عقلی افراد به سن تقویمی آنها و سپس ضرب آن عدد در 100 محاسبه میشود. بنابراین، کودکی با سن عقلی 15 و سن تقویمی 10 سال، ضریب هوشی (IQ) معادل 150 خواهد داشت. امروز، نمرات در اغلب آزمونها هوش از طریق مقایسۀ نمرۀ شخصی که آزمون را انجام میدهد با نمرات سایر افراد در همان گروه سنی، محاسبه میشوند.
از سوی دیگر، EQ معیاری است برای سطح هوش هیجانی افراد. این معیار به توانایی فرد در درک، کنترل، ارزیابی و بیان هیجانات برمیگردد. پژوهشگرانی چون جان مایر و پیتر سالووی و نیز نویسندگانی مانند دانیل گولمن کمک به مطرح شدن هوش هیجانی کردهاند و آن را به موضوعی داغ در زمینههای متفاوت، از مدیریت کسب و کار گرفته تا آموزش، تبدیل نمودهاند.
از دهۀ 1990، هوش هیجانی از یک مفهوم نسبتاً ناشناخته در مجلات دانشگاهی به یک عبارت شناخته شده و متداول تبدیل گشته است. امروز، میتوانید اسباب بازیهایی بخرید که ادعا میکنند هوش هیجانی کودکان را تقویت میکنند و یا کودکانتان را در برنامههای یادگیری اجتماعی و هیجانی (SEL) که برای آموزش مهارتهای هوش هیجانی طراحی شدهاند، نامنویسی کنید. در برخی مدارس در آمریکا، این برنامه جزء برنامههای درسی دانشآموزان گنجانده شده است.
یک زمانی، IQ بهعنوان عامل اصلی موفقیت در نظر گرفته میشد. فرض بر این بود که افرادی که IQ بالا دارند، زندگی موفقی خواهند داشت و پژوهشگران در این باره بحث میکردند که هوش، از طریق ژنها منتقل میشود یا یک پدیدۀ اکتسابی از محیط است. اما رفتهرفته مشخص شد که نه تنها ضریب هوشی بالا تضمینی برای موفقیت در زندگی نیست بلکه محدودۀ تواناییها و دانش انسان بسیار گستردهتر از آن است که این مفهوم بتواند دربرگیرندۀ همۀ آنها باشد.
IQ هنوز به عنوان عامل مهمی برای موفقیت در نظر گرفته میشود، به ویژه هنگامی که صحبت از دستاوردهای تحصیلی باشد. افرادی که ضریب هوشی بالایی دارند نوعاً در مدرسه موفق هستند، غالباً درآمد بیشتری دارند و بهطور کلّی سالمترند. امّا امروز خبرگان بر این عقیدهاند که IQ تنها عامل موفقیت نیست. بلکه بخشی است از یک ترکیب پیچیدۀ تأثیرگذار که شامل هوش هیجانی نیز میگردد.
مفهوم هوش هیجانی تأثیری قوی در برخی از زمینهها از جمله دنیای کسب و کار داشته است. اکنون بسیاری از شرکتها آموزشهای هوش هیجانی را برای کارمندانشان به صورت اجباری درآوردهاند و آزمونهای هوش هیجانی بخشی از فرایند استخدام آنهاست. پژوهشها نشان داده است که افرادی که قابلیت رهبری خوبی دارند از نظر هیجانی هوشمندترند و EQ بالا یکی از ویژگیهای کیفی مهم برای رهبران و مدیران کسب و کار است.
با توجه به آنچه گفته شده ممکن است بپرسید اگر هوش هیجانی این قدر اهمیت دارد، آیا قابل فراگیری یا تقویت میباشد؟ براساس تحلیلهایی که بر روی نتایج برنامههای یادگیری اجتماعی و هیجانی (SEL) صورت گرفته است، پاسخ به این سوال مثبت است. این مطالعه نشان میدهد که تقریباً 50 درصد از کودکانی که در برنامههای SEL ثبت نام کردهاند، نمرات بهتری کسب کردهاند و 40 درصد آنها میانگین نمرههایشان بهبود یافته است. این برنامهها همچنین باعث حضور بیشتر در مدرسه و کاهش مسائل انضباطی شده است.
مشاهدات
• در یک شرکت بیمه، فروشندگانی که در مهارتهای هیجانی نظیر اعتماد به نفس، ابتکار و همدلی ضعف داشتند به طور میانگین 54000 دلار فروش داشتند که البته رقم کمی نیست. امّا فروشندگانی که نمرۀ بالاتری در هوش هیجانی داشتند، فروششان به طور میانگین 114000 دلار بوده است.
• پژوهشهای انجام گرفته توسط مرکز فناوری کارنگی نشان میدهد که 85 درصد موفقیت مالی افراد به مهارت در زمینۀ «مهندسی انسان»، یعنی شخصیت فرد و توانایی برقراری ارتباط، مذاکره کردن و رهبری بستگی دارد. با کمال تعجب، فقط 15 درصد مربوط به دانش فنی است. افزون بر این، دانیل کانمن، روانشناس و برندۀ جایزۀ نوبل، دریافته است که مردم ترجیح میدهند با فردی که دوست دارند و به او اعتماد دارند معامله کنند تا کسی که این ویژگیها را ندارد، حتی اگر آن فرد محصول یا خدمتی از نظر کیفی پایینتر و از نظر قیمت بالاتر عرضه کند.
• IQ به تنهایی کافی نیست و EQ هم اهمیت دارد. روانشناسان عموماً توافق دارند که در بین عوامل موفقیت، IQ در حدود 10% (و در بهترین حالت 25%) نقش دارد و بقیه بستگی به چیزهای دیگر از جمله EQ دارد.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
*"IQ or EQ: Which One Is More Important?", Kendra Cherry
http://psychology.about.com
مقالات مرتبط
* تاریخچۀ آزمون هوش
* نظریههای هوش
*هوش هیجانی
*آزمون هوش هیجانی
|