آیا تاکنون برای شما این سئوال پیش آمده است که چرا تعداد بیماران قلبی نسبت به گذشته فراوانتر شدهاند؟ آیا دقت کردهاید که از هر ده خانواده یک خانواده دارای عضوی هستند که بیماری قلبی دارد؟ آیا رفتارها و عواملی که منجر به بیماری کرونر قلب که در آن عروق تغذیه کننده قلب دچار گرفتگی میشوند را میشناسید؟ آیا میدانستید در ایران 40 درصد مرگ و میرها بر اثر اختلال در عروق کرونر قلب به وقوع میپیوندد؟ آیا رابطهای بین اعتماد به نفس پایین و بیماری کرونر قلب وجود دارد؟
بیماری کرونر قلب چه نوع بیماری است؟
اختلالهای قلبی- عروقی تقریبا نصف مرگ و میر مردم آمریکاست (موسسه بهداشت و خدمات انسانی آمریکا، 1984). از میان این بیماریها میتوان به بیماری عروق کرونر قلب اشاره کرد. بیماری عروق کرونر قلب به بیماری گفته میشود که ناشی از تنگی و انسداد شرایین کرونر است که خون پر از اکسیژن را به قلب میرسانند. اگر انسداد جریان خون اکسیژندار به قلب فقط برای مدتی کوتاه رخ دهد یا ناکامل باشد، فرد انقباض دردناکی را که آنژین صدری نامیده میشود در قفسه سینه، بازو، پشت و گردن خود احساس میکند (AMA,ز1989). بروز این حالت در هنگام فعالیت بدنی یا استرس، بیشتر محتمل است و اگر زود پایان یابد، با ضایعه کم همراه است یا آنکه اصلا ضایعهای به همراه ندارد. اما اگر انسداد شدید باشد یا طول بکشد، ممکن است قسمتی از بافت ماهیچه قلب (میوکارد) تخریب شود، حالتی که انفارکتوس مبوکارد یا سکته قلبی نامیده میشود.
بر اساس نظر انجمن قلب آمریکا، هر سال در حدود 5/1 میلیون آمریکایی دچار سکته قلبی میشوند که بیشتر از یک سوم آنها معمولا پیش از رسیدن به بیمارستان جان میبازند (گلدبرگ، گور و آلپورت، 1994). طبق تحقیقات موجود و گزارشهای رسمی منتشر شده در ایران، حدود 40 درصد از فوتها در ارتباط با قلب و سکتههای قلبی میباشند. حالت سمپاتیک و پاراسمپاتیک در فیزیولوژی بدن
به نظر میرسد در صورت مطلع شدن از دو وضعیت کلی بدن از نظر فیزیولوژی، بحث بیماری کرونر قلب یا گرفتگی عروق کرونر بهتر درک شود. (اجازه میخواهم مباحث به صورت سادهتر و بدون استفاده از اصطلاحات علمی مطرح شود که درک آن آسانتر شود).
خداوند سیستمی را در بدن انسان قرار داده که به محض احساس خطر به صورت خودکار واکنش نشان داده و فرد را از خطر رها میسازد. تصور کنید شما در خانه کنار پدر، مادر، همسر و یا دیگر اعضای خانه نشستهاید و مشغول دیدن تلویزیون و یا صرف چای هستید. ناگهان احساس میکنید که زمین میلرزد. شما ناخودآگاه بلند شده و در کمترین زمان ممکن خود را به حیاط خانه و یا محیط خارج از آپارتمان میرسانید. از زمانی که شما زمین لرزه را احساس کردید، بدن شما از حالت سکون و آرامش نسبی (پاراسمپاتیک) خارج شده و به حالت تلاش و حرکت (سمپاتیک) وارد میشود. تبدیل این دو وضعیت از حالت سکون به حالت تلاش و جنب و جوش، توسط ترشح هورمونهای شیمیایی در خون صورت میگیرد. این هورمونها شامل آدرنالین، تیروکسین، کورتیزول و .... میباشند.
تمامی این هورمونها نقش محرکه قوی برای بدن داشته و حالت واکنش سریع را برای قلب به وجود میآورند. ضربان قلب زیاد شده و در نتیجه خون بیشتری به ماهیچهها و قسمتهای مختلف بدن پمپاژ میشود. این تغییرات فرد را قادر به فرار از موقعیت خطرناک میسازد. مردمک چشم جهت دیدن بهتر، بازتر شده، ماهیچههای بدن، بهتر و قویتر عمل میکنند و تصمیمگیری برای مغز سریعتر صورت میگیرد. این وضعیت بسیار کوتاه است و معمولا بدن بعد از رفع خطر یا تلاش فراوان به حالت پاراسمپاتیک وارد میشود. این هورمونها نقش آنی داشته و بعد از وارد شدن به حالت سکون، ترشح آنها متوقف میشود.
در مثالی ساده نقش هورمونهای محرکه را میتوان از نظر نوع کاربرد و اینکه بیشتر این هورمونها آنی و گذرا هستند، شبیه به استارت ماشین فرض کرد که نیاز به روشن شدن ماشین را در بدو حرکت، برآورده میسازد و دیگر نیازی به ادامه کار در استارت، دیده نمیشود و اگر چنانچه باز هم استارت کار کند، دنده فلاوین، دنده استارت و بقیه قسمتهای ماشین خورد میشوند. در بیماران قلبی و بخصوص در افراد دارای شخصیت تیپ A ، حالت سمپاتیک یا حالت تحرک و تلاش فراوان، بیشتر از بقیه افراد میباشد. دلیل این ادعا این است که در تحقیقات نشان داده شده است که میزان هورمونهای محرکه سیستم سمپاتیک در افراد دارای تیپ شخصیتی A به طور معنیداری نسبت به افراد گروه B از نظر آماری بیشتر است.
به توضیحات بیشتر در قسمت زیر توجه کنید.
رابطه بین تیپ شخصیتی A و بیماری کرونر قلب
افراد دارای شخصیت تیپ A کسانی هستند که یکسره در تلاش هستند، بیقرار بوده و زندگی را صحنه رقابت با دیگران میدانند، بلند پرواز هستند، تمایل دارند که کارها سریع و به صورت آنی انجام دهند. تند حرف میزنند، تند راه رفته و تند غذا میخورند. شتابزده ماشین میرانند، یکسره خود را با دیگران مقایسه میکنند، چند کار را با هم انجام میدهند، همیشه وقت را مهم میدانند ولی به دلیل بیکیفیت بودن کارهایشان نمیتوانند از وقت استفاده مفید کنند، خیلی با هیجان حرف میزنند، بر سر دیگران داد میزنند، از آهسته کار کردن دیگران به قول عامیانه اعصاب آنها خورد میشود و ... .
به طور خلاصه این افراد دارای سبک زندگی پر فشار بوده و یکسره در وضعیت سمپاتیک هستند. تحقیقات نشان داده است که مقدار هورمونهای محرکه در بدن افراد دارای تیپ شخصیتی A بسیار بیشتر نسبت به افراد گروه B میباشند.
هورمونهای فوقالذکر فقط نقش محرکه اولیه را جهت تلاش دارند و نباید این هورمونها همیشه در داخل خون باشند. وجود این هورمونها و همچنین فعل و انفعالات شیمیایی دیگر در افراد دارای تیپ شخصیتی A کمک خواهد نمود که عروق کرونر یا عروق تغذیهای قلب مسدود شود.
در مثالی دیگر برای شما بیان خواهد شد که چطور این هورمونها باعث اختلال در قلب میشود. شما قصد دارید مقداری اسید از مغازه باطریسازی خریداری کنید و برای باتری ماشین خود به خانه ببرید. فرد باطریساز هر چه میگردد در مغازه ظرف شیشهای و یا ظرفی که مقاومت زیاد به اسید داشته باشد، برای شما در مغازه پیدا نمیکند. او مجبور میشود اسید را در یک ظرف و گالن پلاستیکی کوچک بریزد و به شما بدهد. وی در تذکری به شما بیان میکند که این ظرف حدود 15 دقیقه به اسید مقاوم است. شما باید سریعا این اسید را به باطری برسانید وگرنه این اسید بدنه ظرف را اصطلاحا خواهد خورد. شما اگر در این 15 دقیقه خود را به باطری رساندید و اسید را در باطری خالی نمودید، مشکلی به وجود نمیآید. اما اگر در ترافیک معطل شدید، و 15 دقیقه تبدیل به 30 دقیقه شد، تمام اسیدها از ظرف خارج شده و روی لباس و دستان شما خواهد ریخت.
نقش هورمونها در سیستم گردش خون شبیه به مثال بالا می باشد. به صورت آنی و گذرا، هورمونهای محرکه به سیستم صدمه نمیزند، ولی اگر بنا باشد این هورمونها یکسره در خون وجود داشته باشند، سیستم قلبی - عروقی را از بین خواهند برد. عروق کرونر قلب از عروقی هستند که بیشتر در معرض این خطر هستند. تحقیقات مشخص نموده است که افراد دارای شخصیت تیپ A بیشتر از افراد گروه B در خون خود دارای هورمونهای محرکه هستند. عوامل مهم بسیار دیگری هم مثل مصرف دخانیات، چربی و غیره هم موثر بر این روند هستند که نباید آنها را نادیده گرفت.
اعتماد به نفس چیست؟
در تعریف اعتماد به نفس ذکر میکنند که: احساس ما از خویشتن و آنچه در مورد خود میاندیشیم . این تفکر و احساس میتواند بسیاری از رفتارهای ما را تحت تاثیر خود قرار دهد. وقتی شما خودتان را قبول ندارید، توانائیهایتان را دست کم میگیرید، آن وقت تائید دیگران برایتان مهم میشود. فکر میکنید دیگران بهتر از شما هستند. یکی از ابتدائیترین اصول بهداشت روانی، پذیرفتن خود به همان صورت که هستیم. چاق، لاغر، زشت، زیبا، بلند، کوتاه و .... . وقتی این تصور ما از خودمان ضعیف شود، همیشه نگران برخوردها، حرفها، سرزنشها و رفتارهای دیگران هستیم. رابطهای بین خوب زندگی کردن از نظر خواب، خوردن و مسائل مختلف با بالا بودن اعتماد به نفس وجود دارد. آنهایی که سعی میکنند برای خود زندگی کنند، همیشه اعتماد به نفس بالاتری دارند. در یک توصیف کلی و ساده، اعتماد به نفس یعنی اینکه در هر کجا هر کاری را که در چهار چوب شرع، عرف و قانون باشد، بتوانید انجام دهید. چه افراد اطراف شما یک نفر و چه میلیون نفر باشند. رفتار بدون استرس و اضطراب نتیجه این اعتماد به نفس بالا میباشد.
رابطه بین اعتماد به نفس و تیپ A
با مطالعه بر روی تعداد زیادی از افرادی که دارای شخصیت تیپ A هستند، یافت شده است که این افراد به طورکلی دارای اعتماد به نفس پایین هستند. شاید در نگاه اول به این افراد، شما تعجب کنید که چطور از انجام کارها با اعتماد به نفس بالا صحبت میکنند. اینان به دلیل اعتماد به نفس پایین در محیطی که تازه وارد میشوند، دست به فعالیت و آن هم به صورت بیش از اندازه میزنند.
به دلیل نیاز به تائید دیگران در این گروه، شاید تمام کار دیگران و یا قسمتی از کار دیگران را انجام دهند. اینان از استراحت و زمان لازم جهت زندگی خود کاسته و آن زمان را علاوه بر زمان موظفی، برای تائید دیگران وقت میکنند.
در حقیقت نبود اعتماد به نفس بالا، با کار فراوان و دریافت رضایت دیگران، جبران میشود. این کار آنقدر تکرار میشود که مثلا یک کارمند بسیاری از امور و پروندههای محل کار خود را به خانه میبرد و انجام میدهد تا از این طریق رضایت همکار، رئیس و غیره را بدست آورد. در نهایت این برای فرد به عنوان یک عادت شده و یکسره از استراحت و آسایش خود میکاهد تا تائید دیگران را کسب کند.
همیشه این نگرانی در این آدمها وجود دارد که « نکند دیگران از دست من ناراحت شوند! ». تلاش فراوان و نگرانی مداوم و عدم کیفیت زندگی از بعد خوردن، خوابیدن، نزدیکی جنسی، توجه به زیباییهای طبیعت و غیره خود فرد را به سوی تیپ شخصیتی A شدن سوق میدهد.
خستگی طولانی و فشار هیجانی در افراد تیپ شخصیت A به مراتب نسبت به دیگران بیشتر است. افراد دارای تیپ شخصیتی A بیش از افراد دارای تیپ شخصیتی B امكان دارد نشانههای خستگی خود را پنهان سازند یا نادیده بگیرند و به رغم آسیب دیدن، تا آخر حد تواناییشان از خود كار بكشند (كارور، كلمن و گلاس، 1976؛ كارور، دگریگوریو و گیلیس، 1981؛ وایدنر و متیوز، 1978).
شاید افراد نوع A هنگامی كه باید از سرعت كار خود بکاهند، اغلب خود را به نقطهای فراتر از حد معمول میرسانند و فرسایش فیزیكی مكرر آنها، به بیماریهایی مانند عروق كرونر منجر میشود (كارور، دیاموند و هامفریز، 1985).
چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم؟
در بحث ایجاد اعتماد به نفس، باید به توانایی خود در عمل كردن، ایمان داشته باشیم. همچنین به توانایی خود در دنبال كردن فعالیتها و پیگیر بودن آنها، اطمینان داشته باشیم. در مواقع برخورد با موانع، باور کنیم که توانایی عبور از موانع را خواهیم داشت و کوچکترین شکی به خود راه ندهیم. بپذیریم، توانایی كنترل زندگی عاطفیمان را، و اینكه بدانیم چه احساسی داریم و چگونه میتوانیم یك ارتباط سالم و ماندگار با دیگران بوجود آوریم. باور به توانایی خود در ایجاد ارتباط معنیدار و محبتآمیز با دیگران داشته باشیم. پذیریش تواناییهایمان در ابراز علاقه و عشق به انسانها. بتوانیم عشق را از دیگران دریافت کنیم و به دیگران کمک کنیم. در مواقع دشوار از دیگران کمک بخواهیم و اعتماد به خود داشته باشیم از اینکه بعنوان یك انسان آنچه میتوانیم به دیگران هدیه كنیم، ارزشمند است.
چگونه والدین و اطرافیان، عزت نفس سالم كودكان را مختل میكنند؟
1- نحوه زندگی والدین و اطرافیان، سرمشق كودكان است. پدر و مادری كه خود اعتماد به نفس ندارند و احساس نیازشدید به انتقاد و ایرادگیری از طرف هركسی را دارند (مخصوصاً كسانیكه مرتباً از همسر و فرزندان خود ایراد میگیرند) سرمشق كودكان قرار گرفته و بعنوان اصلیترین و در واقع مخربترین عامل عزت نفس آنها عمل میكنند.
2- عدم پذیرش كودكان بعنوان افرادی ذاتاً ارزشمند و با اهمیت توسط والدین و اطرافیان و دست كم گرفتن آنها و عدم اعتقاد به نظرات آنها، باعث ایجاد ضعف شخصیتی در كودكان میشود.
3- مقایسه كودكان با سایر كودكان. این مقایسهها موجبات آزار روانی فرد مقایسه شونده میشود و بذرهای خود كمبینی و كم ارزش بودن در نهاد كودك كاشته میشود.
4- چنانچه به كودك اجازه داده نشود كه در موارد لازم خودش فكر كند و مستقلاً تصمیم بگیرد و در عوض او را از انجام كارهایی كه توانایی آنرا دارد باز داریم، عملاً احساس بیكفایتی و بیلیاقتی در آن به وجود میآید.
5- تشویق و وادار كردن بچهها به تقلید از خواهر و یا برادر موفق یا نابغه و عدم موفقیت عملی آنها در این زمینه، اكثراً باعث احساس عمیق حقارت و نهایتاً ناتوانی در برخورد و مقابله با مسائل زندگی در فرزندان خواهد شد.
6- برداشت ناخوشایند كودك از قیافه و یا نقصهایی كه خود یا حتی نزدیكان او دارند نیز احتمالاً زمینه از خودبیزاری و نهایتاً عدم اعتماد به نفس را در او بوجود آورند.
7- اعمال فشار بیش از حد به فرزندان توسط والدینی كه سعی دارند با موفقیت بچهها، ضعفهای شخصیتی خودشان را جبران كنند، موجبات احساس بیلیاقتی در كودكان را ایجاد میكند.
8- باور كردن استهزا و پرگویی اطرافیان در مورد موقعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نژادی كودك به تقویت احساس خودكمبینی و حقارت در او منتهی میشود.
9- آزاد گذاشتن و یا كنترل و محدود كردن افراطی كودك توسط اطرافیان احساس بیاهمیتی را در او تقویت میكند.
10- سرزنش و انتقاد افراطی از كودك در ایجاد احساس گناه و بیعرضگی كودك موثر است.
11- واگذاری بعضی از امور به کودکان و نونهالان جهت رشد اعتماد به نفس و تشویق و تحسین در زمانی که از انجام آنها برآمدند و از بین بردن این تفکر که فقط بزرگترها هستند که از توان انجام بسیاری از کارها بر میآیند.
12– انتخاب اهداف قابل دسترس توسط ما و رضایتمند بودن از رسیدن به اهداف قابل دسترس و اجتناب از انتخاب اهداف غیر قابل دسترس و آموزش این نوع انتخاب به فرزندانمان.
منابع:
- ادوارد پ. سارافینو. روانشناسی سلامت. ترجمه دکتر الهه میرزایی و همکاران. انتشارات رشد. تهران 1384.
- اسپنسرا، راتوس. روانشناسی عمومی(جلد دوم). ترجمه دکتر حمزه گنجی. موسسه نشر ویرایش. تهران 1378.
- حسنزاده، محسن. 55 نکته جهت رهایی از استرس. انتشارات بنفشه. مشهد مقدس 1384.
- حسنزاده، محسن. استرس نه!. (معرفی تیپ شخصیتی A ). انتشارات سخنگستر. مشهد 1381.
- کریستوفر دیویدسون. راهنمای پزشکی خانواده - کرونری قلب. ترجمه عباس تیرگانی. انتشارات امامت. مشهد1384.
|