.

 
افسردگى چیست ؟
 
افسردگى یکى از رایجترین بیماریهاى روانى است که باعث مراجعه به روانپزشکان، روانشناسان و سایر متخصصان بهداشت روان می‌گردد.

در هر لحظه از زمان حداقل ١٥ تا ٢٠ درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه‌هاى افسردگى شدید را از خود نشان بدهند و میلیونها نفر در هر لحظه در جهان تحت درمان افسردگى قرار می‌گیرند.

در زبان روزمره براى توصیف افسردگى از احساسات غمگینى، ناکامى، ناامیدى و شاید هم رخوت و بی‌حالى استفاده می‌شود. معمولاً مردم تصور می‌کنند که افراد افسرده تن‌پرور ، خودخواه و یا اهل تمارضند و سعى می‌کنند آنها را با عباراتى همچون «سعى کن خودت را جمع‌وجور کنی» نصیحت نمایند.

در طول زندگى همه ما دوره‌هاى کوتاه و بلند احساس داشتن غم، عدم خوشحالى و یا نظایر آن خصوصاً در هنگام از دست دادن همسر و یا نزدیکان، هنگام کار و یا از دست دادن کار را تجربه می‌کنیم و همه ما قادر به مقابله با این حوادث هستیم.

احساس افسردگى معمولاً به عنوان «اندوه» و «سوگ یا داغدیدگی» شناخته می‌شوند. یعنى در موقعیتهایى که انتظار می‌رود شادی‌بخش باشد به احساس اندوه ختم می‌شود مثلاً در هواى بارانى، پس از تولد فرزند، پس از نقل‌مکان به یک منزل جدید، منازعه اى که در مصاحبت با دوست و یا همسر به‌وجود می‌آید. اما این احساس اندوه به‌سرعت با از بین رفتن موقعیت برطرف می‌گردد.

همچنین پس از از دست دادن یکى از نزدیکان، پایان یافتن یک رابطه مهم، معمولاً افراد چیزى را تجربه می‌کنند که سوگ نامیده می‌شود.

ویژگیها و نشانه‌هاى سوگ با افسردگى مشابه می‌باشد. این دو پدیده کاملاً طبیعى بوده و حتى فقدان آنها در هر فردى ممکن است در درازمدت براى فرد مضر باشد. در هر دو مورد پس از طى فرآیند مربوطه فرد به زندگى عادى خود بر می‌گردد. ولى در عده‌اى از ما این احساس داشتن غم براى زمان بیشترى ادامه پیدا کرده و احتیاج به مراقبتهاى ویژه بهداشتى ضرورت می‌یابد.

افسردگى کلینیکى در صورت ادامه داشتن می‌تواند منجر به بروز فعالیتهاى خطرناک اجتماعى مثل دست زدن به خودکشى و یا نظایر آن شود و این در واقع اقدامات فورى پزشکى و بهداشتى را طلب می‌کند.

اختلالات مربوط به افسردگى میلیون‌ها نفر را در سال مبتلا می‌کند. این عده هزینه بسیار سنگینى را بر خود، خانواده، جامعه و سیستم بهداشتى کشورشان تحمیل می‌کنند.

شواهد به‌دست آمده از علم عصب‌شناسى و ژنتیک و تحقیقات کلینیکى نشان می‌دهد که افسردگى در واقع یک اختلال در مغز می‌باشد. تکنیکهاى تصویربردارى مدرن از مغز روشن ساخته است که در افسردگى مدارهاى عصبى که مسؤول تنظیم افکار، خُلق، فکر کردن، خوابیدن، اشتها و رفتار هستند از حالت طبیعى خارج شده و ارتباطات صحیحى بین این مناطق وجود ندارد. از همین شواهد بدست آمده در به‌دست آوردن داروهاى مناسب استفاده شایانى می‌شود.
 
 
.
علائم و نشانه هاى افسردگى
 
دو ویژگى اختصاصى افسردگى که براى تشخیص افسردگى حتماً یکى از آنها باید وجود داشته باشد، یکى خلق ناشاد (غم، اندوه، ناراحتى یا نگرانی) و دیگرى فقدان علاقه و لذت تقریباً در همه فعالیتهاى عادى و سرگرمیهاى فرد می‌باشد. هر دو این علائم باید در اکثر مواقع روز وجود داشته باشند.

سایر نشانه‌هاى افسردگى شامل از دست دادن توجه و سرخوشى در فعالیتهاى روزانه، اختلال و تغییر عمده در اشتها و وزن بدن، اختلال در خواب به‌صورت کم‌خوابى یا پرخوابى، اختلال در تفکر و تمرکز فکر، وجود اضطراب و کندى حرکات، احساس بى ارزشى و یا احساس گناه، فقدان نیرو یا فقدان انرژى و خستگى، افکار تکرارشونده، مرگ و یا خودکشى می‌باشند.

دانشمندان ارتباط نزدیکى بین خودکشى و افسردگى ذکر می‌کنند به‌طوریکه دوسوم بیماران افسرده به خودکشى فکر می‌کنند و ١٠ تا ١٥ درصد آنها به زندگى خود خاتمه می‌دهند.

اگر یک بیمار ۵ مورد از علائم بالا را به‌مدت ۲ هفته مداوم داشته باشد به اختلال افسردگى شدید (عمده) مبتلا می‌باشد. مطالعات اخیر در ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که افسردگى سردسته علتهاى ناتوانى در انسان به‌شمار می‌رود. چنین مطالعات آمارى در بقیه کشورها نیز موجود می‌باشد.
 
 
.
افسردگى در گروههاى مختلف
 
 
 
افسردگى در دانشجویان
 
  دانشجویان از هوشمندترین و مستعدترین اقشار هر جامعه بوده و آینده سازان هر کشور هستند. از این رو توجه به سلامت روانى آنان از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است، زیرا دانشجو هنگامى می‌تواند آفرینشگر، فعال و سازنده باشد که شاداب، امیدوار و متعهد باشد.

افسردگى یکى از شایعترین اختلالات روانى است که با علائم کاهش انرژى و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بى اشتهایى و افکار مرگ و خودکشى در شخص همراه است. از علائم شاخص افسردگى کاهش انرژى، بى حوصلگى و عدم تمرکز مى باشد، که در افرادى که داراى فعالیتهاى فکرى هستند بخصوص دانشجویان منجر به بروز اختلال در امور تحصیلى و شغلى، اشکال در تکمیل تکالیف، و کاهش انگیزه براى انجام طرحهاى تازه مى گردد.

میزان افسردگى دانشجویان می‌تواند به عنوان شاخص اساسى سلامت روانى آنان به شمار آید، بنابراین دانشجوى مبتلا به اختلال افسردگى ممکن است علاقه به امور درسى و آموزشى را از دست بدهد و احساس پوچى و بى ارزشى و بى اهمیتى به وى دست دهد. لذا در چنین شرایطى نمى توان تلاش ذهنى هدفمند و جهت‌دار و در عین حال خلاق را از آنها انتظار داشت. همچنین به معیارهاى این گروه سنى یعنى توانمندى، سلامتى، هوش، جذابیت و ... بى علاقه شده و احساس ناتوانى مى کنند.

از طرف دیگر در توانایى تحلیل که لازمه فعالیتهاى آموزشى است دچار ضعف عمده مى گردند، که منجر به نارضایتى از خود در جوان دانشجو گشته و باعث شدت بیمارى مى گردد.

مطالعات زیادى در مورد شیوع افسردگى در دانشجویان صورت گرفته است. در اینجا به نتایج بعضى از مطالعات انجام شده در ایران اشاره می‌شود که بر اساس یافته هاى یکى از این مطالعات، حدود ٣/٢١ دانشجویان مورد مطالعه مبتلا به افسردگى خفیف تا متوسط بوده اند.

این  میزان در  بین دانشجویان  دختر ٢/٢٢ درصد و  دانشجویان  پسر ٤/١٧ درصد گزارش شده است (کوشان و واحدیان، ١٣٧٣). این مطالعه هم چنین نشان داده است که در بین دانشجویان مجرد (١/٢٢ درصد) افسردگى بیشترى نسبت به دانشجویان متاهل (٢/١٩ درصد) وجود داشته است.

همچنین احمدى (١٣٧١)، در مطالعه خود بر روى دانشجویان علوم پزشکى اهواز نتیجه گرفت که ٥٢ درصد دانشجویان زن و ٣٨ درصد دانشجویان مرد دچار افسردگى خفیف تا شدید هستند. در این مطالعه میانگین افسردگى دانشجویان مجرد ٤٢/١٠ درصد و دانشجویان متاهل ٩٧/٧ درصد گزارش شده است. یافته‌هاى این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که ١١ درصد دانشجویان مرد و ٢٠ درصد دانشجویان زن نسبت به آینده ناامید بودند. علاوه بر آن ٨ درصد دانشجویان ‌مرد و ٧ درصد دانشجویان زن داراى افکار خودکشى بودند.

شایعترین مشکلاتى که در این مطالعه توسط خود دانشجویان نیز مطرح شده است شامل:

حجم زیاد دروس پزشکى، فعالیتهاى زیاد در بخشهاى بالینى، وجود دروس غیر ضرورى، طولانى بودن دوره تحصیل پزشکى، کافى نبودن امکانات رفاهى، کم بودن مدت زمان استراحت، کشیکهاى زیاد و انتظارات بیش از حد برخى از کادر پزشکى از دانشجویان می‌باشد.

نتایج مطالعه کوشان و واحدیان نشان داده است که در دانشجویانى که از رشته تحصیلى خود رضایت نداشته و بى علاقه بودند (٥/٤٥ درصد)، و کسانیکه حداقل از یک واحد درسى نمره قبولى نیاورده اند، افرادى که بحرانهاى عمده اى در زندگى داشتند، دانشجویانى که مایلند اوقات فراغت خود را به تنهائى بگذرانند، و مشکل خانوادگى، جسمانى و یا روانى دارند و یا سابقه بیمارى اعصاب در خانواده آنها وجود دارد، میزان افسردگى بیشترى نسبت به سایر دانشجویان وجود دارد. اما دانشجویانى که علاقمند به فعالیتهاى ورزشى و گروهى بودند میزان افسردگى در آنها کمتر گزارش شده است.

مطالعات دیگر نیز به نتایج مشابهى اشاره نمودند از جمله: یزدى و همکاران (١٣٧٤) در مطالعه خود بر روى دانشجویان تازه وارد دانشگاه تهران، میزان افسردگى را ٣٠ درصد گزارش نمودند. در مطالعه مشابه ناصری (١٣٧٤)، بر روى دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن، این میزان ٥٨ درصد ذکر گردید. در سال ١٣٧٤ باز هم ترکان در مطالعه خود بر روى دانشجویان رشته پزشکى دانشگاه زاهدان، افـــسردگـــی بیشترى را در دانشجویان زن (٦٥ درصد) نسبت به دانـــشــــجـــویان مرد (٤١ درصد) گزارش نموده است.

شایعترین علائمى که خود دانشجویان در مطالعات مختلف گزارش نمودند شامل موارد زیر مى شود: بى حوصلگى، کاهش قدرت تمرکز و یادآورى، احساس از دست دادن علاقه، احساس غمگینى، کاهش توانائیهاى جسمانى، نا امیدى نسبت به آینده، سخت بیدار شدن در صبح، احساس خستگى دائم، خسته کننده بودن کارهاى روزمره.

در نتیجه با توجه به اثرات ناخوشایند و مخرب بیمار افسردگى در روند زندگى و عملکرد قشر جوان و دانشجو توصیه مى شود که با مشاهده علائم اولیه که در این سایت ارائه شده است براى فعالیتهاى درمانى و جلوگیرى از شدت علائم اقدام نمایند.
 
   
 
افسردگى در کودکان و نوجوانان
 
  مطالعات و بررسیهاى انجام شده نشان داده است که افسردگى در کودکان و نوجوانان نیز وجود دارد که با افسردگى در بزرگسالان شباهت دارد.

تفاوت عمده افسردگى در کودکان و نوجوانان با بزرگسالان در دو مورد است: به جاى خلق افسرده ممکن است در کودکان و نوجوانان خلق تحریک‌پذیر باشد، و نرسیدن به وزن مورد انتظار (کاهش و یا افزایش وزن) در آنها دیده شود.

کاهش اعتماد به نفس، بی‌تفاوتى، سطح پایین انرژى، گوشه‌گیرى اجتماعى، آشفتگیهاى خوردن و خوابیدن، دیدگاه بدبینانه آشکار در مورد آینده و اعتقاد و اقدام به خودکشى از دیگر علائم و نشانه‌هاى افسردگى در این گروه سنى می‌باشد. در نوجوانان رفتارهاى ضداجتماعى و منفی‌کارانه، مصرف الکل و دارو و مواد مخدر ممکن است مشاهده گردد.

افسردگى در کودکان و نوجوانان بیشتر از بقیه سنین با خودکشى همراه می‌باشد. فقط در سال ١٩٩٦ خودکشى به‌عنوان سومین عامل مرگ و میر در افراد ٢٤-١٥ ساله و چهارمین علت مرگ و میر در افراد ١٤-١٠ سال بوده است. علاوه بر عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک چندین عامل استرس‌زاى اجتماعى می‌تواند بر خلق کودک تاثیر بگذارد، از قبیل ناهماهنگ بودن و آشفتگى در خانواده، طلاق، مورد آزار و بی‌توجهى واقع شدن، شکست تحصیلى، وضعیت اجتماعی و اقتصادى ضعیف و داغدیدگى.

اختلال افسردگى در کودکانى که قبل از سن مدرسه هستند بسیار نادر می‌باشد. اما در ۲ درصد بچه‌هاى دبستانى اختلال افسردگى شدید (عمده) شیوع دارد و این میزان براى نوجوانان حدود ۵ درصد در جامعه می‌باشد.

مطالعات معدودى وجود دارد که دلالت بر مفید بودن داروهاى ضدافسردگى در کودکان و نوجوانان داشته باشد. مصرف داروهاى ضدافسردگى در این گروه سنى بر پایه استانداردهاى درمانى بالینى استوار است.

یک تحقیق به‌طرز روشنى گفته است که فلوکستین (Fluxetin) داروى بسیار مؤثرى در درمان افسردگى در کودکان و نوجوانان مى باشد.

به‌نظر می‌رسد که درمان دارویى همراه با روشهاى مخصوص روان درمانى در کودکان و نوجوانان ارزش بسیارى داشته و پیشگیرى مؤثرترى در خودکشى آنان در سنین بعدى مى باشد، بخصوص روان‌درمانى خانواده براى آموزش به خانواده در مورد اختلالات افسردگى مهم و ضرورى است.
 
   
 
افسردگى در افراد مسن
 
  در سالهاى اخیر حدود ۲ درصد افراد بالاى ٦٥ سال، به غیر از افرادى که در آسایشگاه نگهدارى می‌شوند، از افسردگى رنج می‌برند. تحقیقات ثابت کرده است که درمان و تشخیص این افراد از اهمیت زیادى برخوردار است.

خودکشى در میان افراد مسن‌تر بیشتر از بقیه سنین شایع بوده و از این نظر قابل توجه می‌باشد. مطالعات نشان می‌دهد که سطح اقتصادى ـ اجتماعى پایین، از دست دادن همسر، بیمارى جسمى همزمان، کناره‌گیرى اجتماعى و بازنشستگى با افسردگى سالمندان رابطه دارد.

علائم عمده افسردگى در سالمندان شامل کاهش نیرو و تمرکز، اختلال خواب، کاهش اشتها و وزن، شکایات جسمى، احساس بی‌ارزشى، بدبینى، اختلال حافظه و خودکشى می‌باشد.
 
     
 
خانمها و افسردگى
 
  افسردگى نزد بانوان چیزى حدود ۲ برابر بیشتر از آقایان دیده می‌شود. در طول زندگى حداقل ٢٠ درصد بانوان حداقل یک بار تجربه افسردگى کوتاه مدت را داشته‌اند. اگرچه به نظر می‌رسد که افسردگى ارتباط تنگاتنگى با سن یائسگى دارد.

ولى در حقیقت این سنین بارورى و سنین قبل از یائسگى هستند که بیشترین میزان آمار افسردگى در بانوان را تشکیل می‌دهند. از طرفى آنالیزهاى آمارى افسردگى در بانوان نشان می‌دهد که استرسهاى متفاوت، زایمان، تفاوتهاى هورمونى، نقشهاى اجتماعى و رفتارهاى مورد انتظار از زنان بیشتر از مردان روان آنها را به سمت بیمارى افسردگى سوق می‌دهد.

افسردگى پس از زایمان همچنین بیمارى شایعى در میان بانوان بوده و جستجوها و مطالعات در پى علت دقیق آن می‌باشند.
 
 
.
انواع افسردگى
 
 
  از افسردگى تقسیم‌بندى متعددى شده است که چند نوع مهم آن عبارتند از:  
     
 
افسردگى شدید (عمده) (Major Depression)
 
  نوعى از افسردگى که بیش از هفته‌ها و یا ماهها طول می‌کشد و شامل نشانه‌ها و رفتارهاى عمیقى است که عملکرد شغلى، روابط بین فردى و رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده و شخص را به‌طور کلى از محیط خود دور می‌سازد.  
     
 
اختلال افسرده خویى (Dysthymia)
 
  این اختلال خفیف‌تر از افسردگى شدید (عمده) می‌باشد و با خلق افسرده (تحریک‌پذیر در کودکان و نوجوانان) همراه است که در بخش عمده روز دوام دارد و اکثر روزها وجود دارد.

معمولاً مردم این افراد را به‌عنوان افرادى بداخلاق، ترشرو و ملال‌آور تلقى می‌کنند. این گروه قادر به برقرارى ارتباط بین فردى مناسب با دیگران نیستند و افرادى جدى، کج‌خلق و درونگرا هستند.
 
     
 
اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression)
 
  در این اختلال علائم افسردگى با شدتى کمتر از دو مورد فوق و با دوره‌هاى محدودتر همراه است. این نوع افسردگى در همه گروههاى سنى دیده می‌شود و تأثیر کمترى درزندگى فرد می‌گذارد.  
     
 
اختلال افسردگی پیش از قاعدگی
 
 

این نوع افسردگی در زنان و پیش از دوره قاعدگی رخ می‌دهد و با بی‌ثباتی خلق، اضطراب، افزایش خستگی‌پذیری، عدم تمرکز، تغییرات اشتها و خواب، سردرد و موارد دیگر همراه است. همه این علائم در دوره قاعدگی از بین می‌روند.

 
     
 
افسردگى فصلى
 
  به نوعی از افسردگى گفته می‌شود که در طول یک دوره خاص از سال (عموماً زمستان) اتفاق می‌افتد و قابل پیشگیرى است ولى می‌تواند بسیار خطرناک و جدى باشد.

سستى مفرط، روحیه پایین و خواب‌آلودگى زیاد از علائم عمده آن می‌باشد. کمبود نور علت عمده این اختلال محسوب شده و براى درمان آن از نوردرمانى استفاده می‌کنند.
 
 
.
علل افسردگى
 
 
  علل افسردگى ترکیبى از عوامل ژنتیکى، بیولوژیکى و محیطى (روانى ـ اجتماعی) می‌باشد.

در بسیارى از مردم نیز، علت افسردگى ناشناخته باقى می‌ماند. به‌طور کلى مشخص شده است که افسردگى در نتیجه یکسرى از فعل و انفعالات شیمیایى در مغز اتفاق می‌افتد.

این فعل و انفعالات که نورو ترانسمیتر نامیده می‌شود در تمامى اعمال و رفتارهاى بدن به‌طور بیولوژیکى وجود دارد.
 
   
 
عوامل ژنتیکى
 
 

ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانواده‌ها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمی‌باشد.اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبتآسیب‌پذیرى براى افسردگى بیشتر می‌شود.

 
     
 
عوامل بیولوژیکى
 
  تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى می‌دهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غدد درون‌ریز و هورمونها، تغییر در سیستم انتقال‌دهنده‌هاى شیمیایى و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است.  
     
 
عوامل محیطى (روانى – اجتماعی)
 
  فاکتورهاى استرس‌زاى اجتماعى و روانى به‌عنوان ریسک فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته می‌شوند.

استرس در فرم فقدان یکى از اقوام نزدیک مثل پدر و مادر و دوستان به‌عنوان ماشه‌اى براى بروز افسردگى در افراد آسیب‌پذیر، به‌شمار می‌رود. به‌طور کلى تحقیقات ژنتیک ثابت کرده است که عوامل استرس‌زاى محیطى فرصت بروز آسیب‌پذیرى یک ژن بخصوص را افزایش داده و آنها را به سوى یک بیمارى پیشرفته افسردگى هدایت می‌کند.

با این حال در برخى از افراد این افسردگى بدون عوامل استرس‌زاى محیطى به‌وجود می‌آید. تحقیقات دیگرى در این زمینه مشخص کرده است که عوامل استرس‌زا در قالب ایزوله بودن در اجتماع و یا محرومیت دوران کودکى منجر به تغییرات پایدار در فعالیت مغز شده و باعث افزایش حساسیت نسبت به بروز علائم افسردگى می‌شود.

٭ رویدادهاى زندگى و استرسهاى محیطى
استرسها و موقعیتهاى زندگى می‌توانند نقش اولیه را در ایجاد افسردگى داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلاف‌نظر بین دانشمندان وجود دارد.

عده‌اى معتقدند که سوگ و از دست دادن عزیزى می‌تواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده است که مرگ همسر بیشترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگى، یائسگى و استرسهاى عمده دیگر می‌توانند در ایجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.

٭ عوامل شخصیتى
همه افراد با تیپها و خصوصیتهاى شخصیتى مختلف ممکن است دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصیتى وسواس، و شخصیت نمایشى بیشتر ممکن است دچار افسردگى گردند.

٭ عوامل یاد گرفته شده
بر اساس این عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشایند که منجر به ارزیابى منفى فرد از خود می‌شود باعث ایجاد افسردگى است. زیرا این افراد با توجه به خصوصیات خاص خود نمی‌توانند محبت، همدردى و ارتباط عاطفى لازم را از دیگران به دست آورند.

بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابى منفى داشته و هم دیگران را صادق نمی‌دانند و به‌تدریج آزرده و ناکام شده و افسردگى در آنان پدید می‌آید.

٭ تفکر منفى
افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى می‌گردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر می‌کنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر می‌کنند.
 
     
 
مصرف داروها
 
 

٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف می‌شوند و داروهاى خواب آور باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شوند.

٭ کمبود مواد غذایى مثل کمبود اسید فولیک و بعضى ویتامینها مثل ب١٢ باعث کاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده و درمان را با مشکل روبرو می‌کند. برای کسب اطلاعات بیشتر، می‌توانید مقاله « آیا مصرف ویتامین به در مان افسردگی کمک می‌کند؟» در بخش مقالات تخصصی سایت را بخوانید.

٭ اعتیاد به بعضى از داروها، مواد مخدر و یا الکل باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شود.

 
 
.
ارتباط افسردگى با بیماریهاى دیگر
 
 
  افسردگى اغلب به‌طور همزمان با بسیارى از بیماریها مثل بیمارى قلبى، سکته مغزى، سرطان و دیابت می‌تواند بروز پیدا کند.

افسردگى موجود همراه این بیماریها اغلب فراموش شده و درمان نمی‌شود. مطالعات اخیر تأکید بر این نکته دارد که براى حصول نتیجه خوب از بیماریهاى ناتوان‌کننده بالا باید افسردگى و زمینه آن را به‌درستى تشخیص و درمان کرد.
 
   
 
افسردگى و بیماریهاى قلبى
 
 

شواهد قوى وجود دارد که وجود افسردگى ریسک بیمارى قلبى را در افراد افزایش می‌دهد. آنالیزهاى آمارى ثابت کردند که وجود افسردگى شدید (عمده) در افراد ۴ برابر آنها را در مقابل انفارکتوس قلبى در یک دوره ١٣-١٢ ساله آسیب‌پذیرتر می‌کند.

حتى در افرادى که افسردگى خفیف دارند، احتمال ابتلا به بیمارى قلبى دو برابر بیشتر است. اکنون سؤال اینجاست که آیا درمان افسردگى احتمال ابتلا به بیمارى قلبى را کاهش مى دهد یا خیر؟ سؤالى که تحقیقات آینده جواب آنراخواهد یافت.

 
     
 
افسردگى و دیابت
 
 

افسردگى در طول زندگى هر شخص را می‌تواند هدف قرار دهد. ولى وقتى شخص دچار دیابت است مشکل بسیار حادتر است.

این اتفاق در میان ١٦ میلیون آمریکایى روى داده است. درمان بیمارى افسردگى در بیماران دیابتیک به‌طور قابل توجهى به بهبود کیفیت زندگى و همچنین کنترل دیابت کمک می‌کند. از طرفى مطالعات زیادى در کالیفرنیا و واشنگتن نشان داده است که وجود دیابت احتمال افسردگى در شخص را دو برابر می‌کند.

علت زمینه‌اى که بین دیابت و افسردگى وجود دارد هنوز ناشناخته است. افرادى که دچار دیابت هستند و همزمان اختلالات افسردگى را از خود بروز می‌دهند، به‌طور قابل توجهى عوارض دیابت در آنها بیشتر است.

 
   
 
افسردگى و اضطراب
 
  تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد که افسردگى اغلب با اختلالات اضطرابى مثل (ترس، وسواس، ترس از اجتماع یا ...) همراه است.

اما هنوز مشخص نیست که آیا افرادى که علائم این دو اختلال را دارند به دو بیمارى مجزا مبتلا هستند و یا اینکه یک بیمارى واحد است که علائم هر دو اختلال را با هم دارا می‌باشد. مطالعات نشان داده است که ٢٠ تا ٩٠ درصد مبتلایان به هراس، دوره‌هاى اختلال افسردگى عمده دارند.

از علائم این اختلال توأم می‌توان موارد زیر را نام برد:

لرزش، طپش قلب، خشکى دهان، ناراحتى معده ـ روده و موارد دیگر. براى درمان آنها از
داروهاى ضداضطراب و افسردگى استفاده می‌شود و روان‌درمانى بسیار مؤثر می‌باشد.
 
   
 
افسردگى و چاقى
 
 

به‌طور کلى تحقیقات نشان داده است که در بعضى از افراد افسرده افزایش وزن مشاهده می‌شود.

در این افراد کاهش وزن به‌طور قابل ملاحظه‌اى به اعتماد به نفس آنان و همچنین کیفیت بهتر زندگى و بهبودى آنان از افسردگى کمک می‌کند.

 
     
 
افسردگى و تیرویید
 
  افسردگى در طیف وسیعى از بیماریها می‌تواند اولین نشان بیمارى باشد مثل کم‌کارى غده تیرویید. بنابراین پزشک باید در ابتداى درمان علاوه بر معاینه کامل جسمى و عصبى و آزمایشات معمول عملیات تشخیص مربوط به کارکرد تیرویید و همچنین غده فوق کلیوى را انجام دهد.  
 
.
درمان افسردگى
 
 
 
درمان دارویی
 
  اکثر مطالعات پزشکان حاکى از آن است که ترکیب روان درمانى و دارو درمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى است. آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده و تأثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده و هزینه اجتماعى این بیماریها را کاسته، رهیافتهاى دارو درمانى بوده است.

از چهل سال بیش درمانهایى موثر و مشخص مثل داروهاى سه حلقه‌اى براى اختلالات افسردگى فراهم شده است مثل:

ایمى پیرامین (Imipiramine)

آمی‌تریپ تیلین (Amitriptyline)

نورتریپ تیلین (Nortriptyline)

نخستین علائمى که پس از مصرف این داروها بهبود می‌یابد خواب و اشتها است که پس از حدود ۲ هفته شروع می‌شود. پس از حدود ۳ تا ۶ هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز می‌نماید.

دسته دیگر داروها که انقلابى جدید و عمده براى درمان بر پا کرده است مهارکننده اختصاصى باز جذب سروتونینها (SSRT) از قبیل فلوکستین ( Fluxetine) و سیتا لوپرام (Citalopram) است.

به جرأت می‌توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکى از پر مصرفترین داروهاى رایج است. از عوارض جانبى این داروها سرآسیمگى، ناراحتى گوارش و تهوع می‌باشد.

در عین حال داروهاى اخیرSSRTمثل فلوکستین و سیتالوپرام از کمترین میزان عوارض جانبى در میان داروهاى فوق برخوردار است.
 
   
 
درمان غیردارویی
 
 

١ـ نور درمانى
این نوع درمان براى معالجه افسردگى فصلى به‌کار برده می‌شود. اما اگر افسردگى فصلى شدید باشد نور درمانى باید با دارو درمانى همراه گردد.

۲ـ شوک درمانى (ECT)
این شیوه در موارد زیر براى درمان بیماران افسرده به‌کار می‌رود:

٭ افسردگى بیمار با درمان دارویى از بین نرفته باشد.
٭ بیمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نباشد.
٭ بیمارى چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشى خیلى شدید داشته باشد.

در این روش جریان الکتریکى را به سر شخص وارد می‌کنند و یک حمله تشنجى ایجاد می‌شود.ECTبی‌خطر و بدون درد بوده و میزان عارضه آن کم و در حافظه کوتاه‌مدت می‌باشد.

۳ـ روان درمانى
این نوع درمان شامل درمانهایى است که از دارو استفاده نمی‌شود. موارد زیر از جمله موفقترین شیوه‌هاى روان درمانى در درمان افسردگى است:
شناخت درمانى، روان درمانى بین فردى، رفتار درمانى، روانکاوى و روان درمانى خانواده.

 
   
 
درمانهاى گیاهى و غذایى
 
  بسیارى از فرآورده‌هاى گیاهى که در ایالات متحده آمریکا در دسترس عموم است جهت درمان بیمارى افسردگى به‌کار می‌رود.

نوع خاصى از مخمر آبجو بنام's Wort St. Johnبا عوارض جانبى پایین در این زمینه شناخته شده و در درمان فرم خفیف تا متوسط افسردگى کاربرد دارد. در کشورهاى دیگر مثل هند و سریلانکا، برگ گیاه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد کرده و در درمان افسردگى به‌کار برده‌اند.

به‌نظر می‌رسد که آمار افسردگى در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش است. دلیل قطعى آن ناشناخته است ولى می‌تواند به علت تغییراتى در استرس روزانه، ساختار اجتماعى افراد، تغییرات ژنتیکى، تشخیص پیشرفته و اصلاح شده و یا تغییراتى در رژیم غذایى افراد باشد.

تغییرات در رژیم غذایى افراد میدان وسیعى براى تحقیقات دانشمندان می‌باشد. از آنجائیکه بعضى از مواد غذایى به‌طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایى که در ایجاد افسردگى نقش بسیار قابل ملاحظه‌اى دارد) به‌کار می‌رود، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که مصرف این مواد غذایى از جمله ماهى و روغن ماهى نقش بازدارنده‌اى در ایجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهى (روغن امگا۳) در افراد داوطلب و مقایسه آن با افرادى که آن را مصرف نکرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر مصرف امگا۳ (روغن ماهی) در جوامع بیشتر باشد افسردگى به حداقل آن خواهد رسید.

همچنین نشان داده شده است که مصرف روغن ماهى در ایجاد بقیه بیماریهاى روانى نقش بازدارنده‌اى نیز دارد. قبلاً نیز نقش بازدارنده روغن ماهى درایجاد بیماریهاى قلبى و عروق ثابت شده بود.
 
 
.
تحقیقات بر روى درمان افسردگى
 
 
 
تحقیقات و آینده آن در افسردگى
بسیارى از کشورها در قالب سیستمهاى مختلف دانشگاهى در پى آنند که راههاى مختلف درمان و تشخیص بیمارى را به روشهاى کم هزینه‌تر و ساده‌تر بیابند.

تحقیقات در سالهاى آینده روى تأثیر درمان در کودکان و نوجوانان و روشهاى پیشگیرانه‌تر تمرکز خواهد یافت.
 
     
 
تحقیقات ژنتیكى بر روى افسردگى
 
 

تحقیقات مفصل و دامنه‌دارى روى دخالت ژنها انجام شده و یافته‌ها نقش مهم ژنها را در بروز افسردگى نشان می‌دهد.

 
     
 
تصویر بردارى از مغز در افسردگى
 
  پیشرفتهاى اخیر در تکنولوژى تصویربردارى از مغز این اجازه را به دانشمندان داده است که به روشنى در مورد بیمارى افسردگى و تأثیرپذیرى از داروها به مطالعه برخیزند.

این کار توسط روشهاى جدیدى که ایمن و غیر تهاجمى است صورت می‌گیرد.
 
     
 
اختلالات هورمونى در افسردگى
 
 

محور هورمونى مطرح در افسردگى، محور هیپوتالاموس در مغز می‌باشد. افزایش بیش از حدکارکرد در این محور می‌تواند زمینه ساز افسردگى باشد.

 
 
.
مدیریت افسردگی
 
5 دستورالعمل ساده برای مدیریت افسردگی
بررسیها نشان می‌دهد که ظرف سالهای گذشته، افسردگی در میان افراد جوامع مختلف با ضریب رشد بالایی روبرو بوده است. زمانی بود که افسردگی به عنوان یک «بیماری روانی» در نظر گرفته می‌شد و همراه با ناامیدی، شرمندگی و سرافکندگی بود.

در این که افسردگی، یک نوع بیماری است شکی وجود ندارد، درست همانند مرض قند یا بیماری قلبی. ولی اینها نشانه نقص یا عیب شخصی نیستند و نباید موجب شرمساری فرد قرار بگیرند. افسردگی قابل درمان است و هر چه زودتر تشخیص داده شود، راه درمان آن آسانتر است.

حالت افسردگی، کاملاً طبیعی است و اغلب مردم آن را تجربه کرده‌اند. امّا آنچه اهمیت دارد این است که بتوان حمله‌های آن را کنترل کرد وگرنه می‌تواند برای جسم و روان فرد بسیار آسیب رساننده باشد.

حمله افسردگی، پدیده شایعی است. حتی افراد بسیار شاد و سرحال نیز گاهی دچار افسردگی می‌شوند. اصولاً حالت ایستا و بدون تغییر هر چیز، حتی بهترین چیزها، نیز زندگی را بسیار ملال‌آور می‌کند. اگر شبی در کار نباشد شما چگونه از روشنایی روز لذت می‌برید؟ اگر غمی نباشد چگونه می‌توان از شادی‌ها لذت برد؟ بنابراین، امید و افسردگی نیز مثل این چیزها به هم ارتباط دارند. افسردگی هنگامی به عنوان یک مشکل بروز می‌کند که دوره آن طولانی شود به نحوی که به جسم و روان ما آسیب رساند. بدین جهت، فراگیری نحوه مدیریت موفقیت‌آمیز افسردگی اهمیت بسیار دارد.

اگر فرد بیگناهی را برای مدتی طولانی در زندان نگاه دارند ممکن است از نظر روحی خرد شود. ولی اگر همین فرد یاد بگیرد که با شرایط زندان چگونه کنار آید، ممکن است حتی بعد از 10 یا 20 سال، باز هم سالم و سرحال از زندان بیرون آید. نمونه‌های زیادی در این مورد وجود دارد که از آن میان ما فقط به نلسون‌ماندلا اشاره می‌کنیم. به طریق مشابه، افسردگی نیز هرگز نمی‌تواند شما را خرد کند، اگر یاد بگیرید چگونه آن را مدیریت کنید.

در زیر 5 دستورالعمل ساده برای مدیریت افسردگی ارائه می‌گردد:

1- فعالیت بدنی شدید
هرگاه احساس افسردگی کردید باید از نظر جسمی خود را فعّال نگه دارید تا انرژی‌های زیادی ذهن‌تان را مصرف کنید. احساس افسردگی، انرژی منفی در ذهن شما آزاد می‌کند که باعث تضعیف اشتیاق و امید شما نسبت به زندگی و کار می‌گردد. همچنین، سیستم ایمنی بدن شما را ضعیف می‌کند و زمینه را برای ابتلاء به بسیاری از بیماری‌ها فراهم می‌سازد. این انرژی منفی با فعالیت بدنی شدید به بهترین نحو مصرف می‌شود. هر فعالیتی که دوست دارید را انجام دهید، فرقی نمی‌کند.

2-  گشت زدن بی‌هدف
یکی دیگر از راههای مصرف انرژی منفی و منحرف کردن ذهن‌تان، گشت زدن یا رفتن بی‌هدف به هر کجاست. سوار اتوبوس یا مترو شوید و به یک طرف حرکت کنید. در بازارها و مراکز خرید بگردید. در یک رستوران بنشینید و هر چه دوست دارید بخورید یا بیاشامید. تا وقتی کاملاً خسته نشده‌اید به خانه برنگردید.

3-  صحبت کردن با یک دوست نزدیک
مشکل خود را با یک دوست نزدیک در میان بگذارید. سعی کنید هر چه در دل دارید را بیرون بریزید. به اشتراک گذاشتن مشکل با یک دوست نزدیک، از شدّت نیروی‌های منفی می‌کاهد. دوستان خوب، قادرند شما را از افسردگی درآورند. آنها خصوصیات شما را خوب می‌شناسند و می‌توانند ایده‌های خوبی برای مواجه شدن با افسردگی به روشی مثبت در اختیار شما قرار دهند.

4-  بنویسید، حتی چرندیات!
یک تکه کاغذ بردارید، یا کامپیوترتان را روشن کنید و یک فایل ایجاد کنید، و شروع به نوشتن احساساتتان کنید. هیچ چیز را مخفی نگه ندارید. هر چه واقعاً حس می‌کنید را بنویسید. زیاد در قید و بند معنی‌دار بودن نوشته‌هایتان نباشید.

آدم ممکن است حتی با نزدیک‌ترین دوستانش نیز نتواند بعضی حرف‌ها را مطرح کند ولی با خودش که می‌تواند. بنابراین هر آنچه در دل دارید را روی کاغذ یا توی کامپیوتر بریزید و هیچوقت خسته یا عصبانی نشوید. پس از آن که توانستید احساسات سرکوب شده خود را بیرون بریزید، به مقدار قابل ملاحظه‌ای احساس راحتی خواهید کرد.

5-  شروع کردن یک ایده جدید
هیچگاه تصوّر نکنید که تمام امواج افسردگی، ناراحت کننده هستند. بعضی مواقع آغاز یک ایده یا نوآوری بزرگ و جالب هستند. ذهن شما سرگرم یافتن یا ابداع یک چیز جدید است. هنگامی که این دوره طی شد، افسردگی آغاز می‌گردد. در این هنگام ذهن شما دوباره شروع به تولید چیزهای جدیدی می‌کند که امید و شوق تازه‌ای به دنبال می‌آورد. بنابراین، مطمئن باشید که پس از گذشتن موج افسردگی، چیزهای خیلی بهتری برایتان پیش خواهد آمد.

 
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 
.
هشدارهاى افسردگى
 
 
 

٭ افسردگى یک بیمارى پزشکى است که در ارتباط با تغییرات بیوشیمیایى مغز اتفاق مى افتد

٭ افسردگى فکر را تحت تأثیر قرار مى دهد گرچه به این معنى نیست که همه آن در «سرِ ما» وجود دارد.

٭ افسردگى ضعف شخصیت نیست.

٭ درمان افسردگى مثل درمان بقیه بیماریها مثل درمان سرماخوردگى و زخم معده براحتى امکان‌پذیر است.

٭ در بعضى مواقع درمان افسردگى با جلسات سایکوتراپى براحتى درمان‌پذیر است.

٭ تحقیقات بسیارى با موفقیت در درمان دارویى افسردگى به تازگى انجام شده است.

 
 
.
نتیجه تحقیقات در افسردگى
 
 
 
افسردگى در آینه تاریخ
 
 

در زمانهاى گذشته افسردگى به عنوان یک بیمارى شناخته شده بود.« Eberes Papyrus»، یکى از قدیمیترین مستندات و مدارک پزشکى دنیا در مصر قدیم، حالتى را توضیح مى دهد که یک نوع دلسردى و غم و غصه زیاد و یا به اصطلاح امروزى افسردگى است.نوشته‌هاى بقراط نشان مى دهد یک نوع حالت «ملانکولی» (Melancholy) و افسردگى ناشى از عدم تعادل در روان و بدن وجود دارد.

بسیارى از فلاسفه، نویسندگان، دانشمندان، سیاستمداران و بازیگران در دوره‌هایى از زندگى دچار افسردگى بوده‌اند.

 
     
 
افسردگى و دستگاه ایمنى
 
 

افسردگى یکى از اختلالهاى روانپزشکى می‌باشد که ارتباط آن با دستگاه ایمنى فرد مورد توجه روزافزون قرار گرفته است. بخش عمده‌اى از بررسیهاى ایمنی‌شناسى، عصبى ـ روانى و فیزیولوژیک حاکى از تأثیر افسردگى بر ایمنى و عملکرد فیزیولوژیک می‌باشد.

در بررسى اخیرى که در دانشگاه شیراز توسط خانم دکتر طوبایى و همکاران صورت گرفت، چنین نتیجه گرفته شد که نقش اختلالهاى روانپزشکى به‌ویژه افسردگى بر دستگاه ایمنى چشمگیر بوده و توجه به بهداشت روانى در بیماریهایى که ارتباط نزدیکى با نارسایى دستگاه ایمنى دارند می‌تواند راهگشاى بهبودى هر چه بیشتر افراد باشد.

 
   
 
افسردگى در دانشجویان ایرانى
 
 

در پژوهشى که آقاى دکتر احمد على نور بالا و آقاى دکتر سید على فخرایى در سال ١٣٨٠ در دانشگاه تهران انجام دادند مشخص شد که مشکلات روانشناختى دانشجویان خصوصاً افسردگى و اضطراب به‌طور کاملاً معنى دارى در میان دانشجویان پزشکى بیشتر از دانشجویان غیر پزشکى دیده می‌شود.

 
     
 
افسردگى در کودکان
 
 

در تحقیقى که به‌منظور بررسى میزان شیوع افسردگى در کودکان دبستانى در سال ١٣٨٠ در شهر مشهد توسط دکتر ابراهیم عبدالهیان و همکاران صورت گرفت معلوم شد که میزان افسردگى در دختران دبستانى حدود ١/١٣ درصد و پسران ٦/٧ درصد می‌باشد و مشکلاتى مثل طلاق والدین، تغییر محل سکونت، تغییر مدرسه، سطح اجتماعى‌ـ‌اقتصادى خانواده و سابقه بیماریهاى عصبى در خانواده در بروز آن موثر می‌باشد، به‌طوریکه اختلال افسردگى کودکان به علت تأثیر چشمگیر بر موفقیت تحصیلى و کارکرد اجتماعى از اهمیت بالایى برخوردار است و درمان فورى جهت پیشگیرى از بروز مراحل بعدى را می‌طلبد.

 
   
 
افسردگى و سوء استفاده جنسى در کودکان خیابانى
 
  در تحقیقى که در سال ١٣٨١ توسط آقاى دکتر حمیدرضا احمدخانیها و همکاران روى ٨٧ کودک خیابانى در جنوب تهران به‌عمل آمد مشخص شد که ٧/٦٨ درصد از دختران و ٢/٨٤ درصد از پسران دچار افسردگى هستند.

این یافته همچنین نشان داد که نزدیک به ۱۲ درصد آنان مورد سوء استفاده جنسى قرار گرفته بودند.

با توجه به فراوانى افسردگى و سوء استفاده جنسى در کودکان خیابانى، توجه جدى سازمانهاى دولتى و غیر دولتى در زمینه حمایت و آموزش این افراد نیاز می‌باشد و به‌نظر مى رسد توجه ویژه به این قشر در ریشه‌کنى بیماریهاى آمیزشى و پیشگیرى از شیوع بیماری ایدز بسیار ضرورى است.
 
   
 
افسردگى در افراد مشهور
 
  در طول زمان نویسندگان و دانشمندان زیادى به افسردگى مبتلا بوده اند از جمله: آبراهام لینکلن، ارنست همینگوى، پیتر چایکوفسکی و چارلز دیکنز.  
   
 
افسردگی و اینترنت
 
  مزایا و معایب ارتباطات اینترنتی
در مطالعات تازه ای که توسط دکتر رابرت کرات (Dr. Robert Kraut) در دانشگاه اوهایو صورت گرفته، نشان داده شده است که استفاده از اینترنت باعث افسردگی می شود. به تدریج که اجتماع ما بیشتر و بیشتر به ارتباطات اینترنتی وابستگی پیدا می کند، مطالعه این که چگونه این امر در شکل دهی روشهای تعامل ما تاثیرگذار است، اهمیت بیشتری می یابد. آیا با محروم بودن از جنبه های فیزیکی و احساسی گفتگوی مستقیم با یک فرد و یا دریافت نامه ای به خط دوستمان، خود را بیشتر منزوی حس نمی کنیم؟



کارتون بالا، نشانگر فناوری امروز است و این که چگونه بعضیها آن را جایگزین ارتباطات رودررو ساخته اند. این کارتون نشان می دهد که دو نفر که تنها ساکنان یک جزیره کوچک در وسط دریا هستند از طریق پست الکترونیکی (e-mail) با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. بسیاری جنبه های روانشناسی اجتماعی در این زمینه نقش دارند.

بعضی عقیده دارند صحبت کردن از طریق کامپیوتر آسانتر است زیرا آدم احساس راحتی بیشتر می کند و می تواند چیزهایی را که در حضور دیگران به دلایل مختلف نمی تواند بر زبان آورد، بازگو کند.

این امر به سطوح پایین خودآگاهی مربوط می شود. البته این جنبه مثبت این امر است و باید به جنبه منفی آن نیز توجه کرد. افراد معمولاً با درجه پائین تری از خودآگاهی، راحتتر دروغ می گویند. در دنیای امروز، موارد بسیار زیادی وجود داشته است که افراد از طریق اینترنت دروغ گفته اند تا دیگران کار خاصی را برایشان انجام دهند. اتاقهای گپ زنی در اینترنت، نمونه ای از مکانهایی هستند که این دروغگوئیها به وفور در آنجا اتفاق می افتد.

اینترنت، پیشداوریهای ما را نیز کاهش می دهد. هنگامی که ما کسی را بر روی شبکه ملاقات می کنیم نمی دانیم که او چه شکلی است، تنها چیزی که می دانیم این است که به ما چه می گوید. بنابراین ارتباطات اینترنتی، بدون هیچگونه پیشداوری حاصل از ملاقات حضوری، بسیار متفاوت از ارتباطات به شیوه سنتی گشته است.

هر چند ارتباطات از طریق اینترنت برای افراد خجالتی بسیار راهگشا است و دریچه های جدیدی را می گشاید اما از سوی دیگر، می تواند افراد را به زودباوری و قبول آنچه که به آنها ارائه می شود تشویق کند. افراد و گروههای مختلف می توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و پیامهای خود را چه خوب و چه بد، در سطح گسترده ای منتشر نماینـد. بـرای مثال، Hatewatch.org گروهی است که رشد «گروههـای نفرت» را در وب پیـگیری و دیـده بانی می کند. این به ما نشان می دهد که تمام اشکال مختلف ارتباطات در اینترنت ما را به یک جهت مثبت رهنمون نمی سازد.

به نظر می رسد که اینترنت روشهای ارتباطی ما را در هر دو جنبه مثبت و منفی، دگرگون نموده است. پست الکترونیکی، سرویس سریع و راحتی را برای بسیاری به وجود آورده است ولی از سوی دیگر، هر چند حجم ارتباطات ما زیادتر شده ولی از جنبه های شخصی تر آن دور افتاده ایم.
 
     
 
منبع : اینترنت
 
 
   
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.