به طور کلی، اندوهگينی، ترشرويى و تنگ حوصله بودن.
ديس تايمی با علائم و نشانههای مزمن و غير پسيکوتيک افسردگی که شامل ملاکهای تشخيص خاص بوده، اما ملاکهای تشخيص افسردگی اساسی را در بر نمی گيرد، مشخص میباشد. چنين بيمارانی غالبا درونگرا و عبوس بوده و خود را خوار و حقير میشمرند.
بيماران مبتلا به ديس تايمی ممکن است علائم افسردگی را تقريبا با همان شدتی که در اختلال افسردگی اساسی ديده میشود، نشان دهند، معهذا طول مدت علائم به حدی نيست که تشخيص دوره افسردگی را ايجاد نمايد. ديس تايمی يک اختلال مزمن تلقی میشود، نه اختلال دوره ای با دورههای طولانی بدون علائم. علامت عمده، خلق افسرده است، که با احساس غمگينی، پوچی و پژمردگی و فقدان علاقه به فعاليتهای معمولی مشخص است. بيماران مبتلا به ديس تايمی غالبا با نيش و کنايه برخورد میکنند، نيستیگرا، غرق تفکر، پرتوقع و پرگلايه هستند. طبق تعريف بيماران مبتلا به اين اختلال علائم پسيکوتيک ندارند.
|