نوعى روش شرطیسازى تجربى که در آن فاصله قابل ملاحظهاى بين شروع يک محرک شرطى و شروع محرک غيرشرطى وجود دارد. بنابراين، وقوع هر نوع شرطى شدن تابع رد فرضى است که پس از ختم محرک شرطى باقى میماند. اين نوع شرطی شدن حاکى از عمل يک فرآيند نسبتاً بنيادى حافظه است. |