دو ديوانه قايقی کرايه کردند و به ماهيگيری رفتند. در وسطهای رودخانه به جای بسيار قشنگی رسيدند که ماهيهای زيادی داشت. ديوانه اولی به دومی گفت: اينجا جای بسيار خوبی برای ماهيگيری است. يک جايی علامت بگذار که دفعه بعد هم همينجا را پيدا کنيم. عصر که کارشان تمام شد، قايقی که کرايه کرده بودند را پس دادند و در راه بازگشت به خانه، اولی از دومی پرسيد: راستی آنجايی که گفتم علامت بگذار چه علامتی گذاشتی؟ دومی گفت: زير قايق يک علامت ضربدر زدم. اولی گفت: واقعاً که ديوانه ای. آخه خنگ خدا از کجا معلوم که دفعه ديگه که مى ريم قايق کرايه کنيم، باز همون قايق نصيبمون بشه.
|