1384/08/02
يک ماجرای آشنا
 

 
سازمانی دارای انبار بزرگی در خارج از شهر بود. مدير سازمان فرمود ممکن است شبها چيزی از انبار به سرقت برود. پس آنها يک شغل «نگهبان شب» در سازمان ايجاد کردند و فردی را برای اين پست استخدام کردند.
مدير سازمان فرمود نگهبان شب چگونه بدون دستورالعمل، کارش را انجام دهد؟ پس آنها يک دپارتمان برنامه‌ريزی ايجاد کردند و دو نفر را استخدام نمودند. يکی برای انجام مطالعات و يکی برای گزارش نويسی.
مدير سازمان فرمود حقوق اين افراد چگونه پرداخت می‌شود؟ پس آنها دو شغل جديد ايجاد کردند. يکی کنترل کننده ورود و خروج پرسنل و ديگری مسئول بخش حقوق و دو نفر را برای تصدی اين دو پست استخدام کردند.
مدير سازمان فرمود کارهای اداری مربوط به اين افراد را چه کسی انجام می‌دهد؟ پس آنها يک دپارتمان امور اداری ايجاد کردند و سه نفر را استخدام نمودند. يکی به عنوان مدير اداری، يکی به عنوان معاون و سومی به عنوان منشی.
مدير سازمان فرمود اکنون ما يکسال است که اين تشکيلات را اداره می‌کنيم و ٠٠٠/٨٠٠/١ تومان کسر بودجه پيدا کرده‌ايم. با اين کسر بودجه چه کنيم؟ پس آنها مشاوری برای مدير سازمان استخدام کردند و آن دو پس از چند جلسه مشاوره به اين نتيجه رسيدند که بايد در هزينه‌ها صرفه‌جويی کرد.
پس آنها «نگهبان شب» را اخراج کردند.
 

اینترنت

منبع :

:نظر خود را در مورد این مطلب اعلام نمایید
( 18 راى )
خیلی بیمزه بیمزه متوسط جالب خیلی جالب
 
     
 
 
 
     
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.