از رئيس کارگزينى ١٠٠ شرکت بزرگ خواسته شد تا جالبترين خاطرات خود در حين مصاحبههاى استخدامى را بيان کنند. آنچه در زير مى خوانيد برخى از اين خاطرات است:
• متقاضى کار براى نشان دادن زورش، مصاحبه کننده را به مچاندازى دعوت کرد. • متقاضى کار در حالى که «واک من» به گوش داشت به مصاحبه کننده گفت که مى تواند به حرفهاى او و موسيقى به طورهمزمان گوش کند. • متقاضى کار در حين مصاحبه از روى صندلى به زمين افتاد و دستش شکست. • متقاضى کار به مصاحبه کننده گفت که وقت ناهارش گذشته است و کيفش را باز کرد و ناهارش را در آورد و همانجا خورد. • متقاضى کار توضيح داد که هدف بلند مدتش اين است که جاى مصاحبه کننده را در سازمان بگيرد. • متقاضى کار گفت که چنانچه استخدام شود براى ابراز وفاداريش به شرکت، آرم شرکت را روى بازويش خالکوبى خواهد کرد. • متقاضى کار حرفهاى مصاحبه کننده را قطع کرد، با تلفن همراهش به دوستش تلفن کرد و با او در باره چگونه پاسخ دادن به سوالات مشورت کرد. • متقاضى کار سک بزرگى را همراهش آورده بود. • متقاضى کار از نشستن خوددارى مى کرد و اصرار داشت که ايستاده به سوالات پاسخ دهد. • متقاضى کار در حين مصاحبه چرت ميزد.
اينهم ليست «غير معمولترين» سوالاتى که متقاضيان کار در مصاحبه استخدامى پرسيدهاند:
• شما توى اين شرکت چکار مى کنيد؟ • شعار شرکت شما چيه؟ • چرا شرکت شما کسب و کار جالبترى نمى کند؟ • علامت ماه تولد اعضاى هيأت مديرهتون چيه؟ • چرا از من معرف مى خواهيد؟ • مى دونم اين مطلب، خارج از موضوعه ولى آيا با من ازدواج مى کنيد؟ • اگر من پيشنهاد شما براى استخدام شدن در شعبه واشنگتن را بپذيرم، آيا شما کلکسيون آلبومهاى موسيقى منو از کاليفرنيا به اونجا منتقل مى کنيد؟ • آيا بيمه بهداشتى شما شامل حيوانات خانگى هم ميشه؟ • اگر من بيشتر مواقع عصبانى باشم، از نظر شما مشکلى داره؟
|