جوانى که تازه از دانشگاه فارغالتحصيل شده بود در يک پارک با مرد مسنى حرف میزد و داشت به او توضيح میداد که چرا براى نسل گذشته، درک نسل جديد غيرممکن است. جوان گفت: «شما در دنياى متفاوتى رشد کردهايد. در واقع، در يک دنياى خيلى ابتدايى. اما ما امروز در دنياى تلويزيون، هواپيماى جت، سفرهاى فضايى، پيادهروى انسان بر کره ماه، فرستادن سفينه فضايى به مريخ و .... رشد يافتهايم. ما انرژى هستهاى، ماشينهاى برقى و هيدروژنى، کامپيوترهايى با سرعت پردازش فوقالعاده زياد و ... داريم.» پيرمرد پس از آن که با حوصله تمام حرفهاى پسر جوان را شنيد گفت: «پسر جان، راست میگويى. ما وقتى که جوان بوديم اين چيزها را نداشتيم. ما آنها را اختراع کرديم! حالا به من بگو شما براى نسل بعد از خودتان چکار داريد میکنيد؟»
|