فقط تصور کنيد که بتوانيم سن زمين را، که غير قابل تصور است، فشرده کنيم و هر صد ميليون سال آن را يک سال در نظر بگيريم!در اينصورت کره زمين مانند فردى ٤٦ ساله خواهد بود! که هيچ اطلاعى در مورد هفت سال اول اين فرد وجود ندارد و درباره سالهاى ميانى زندگى او نيز اطلاعات کم و بيش پراکندهاى داريم! اما اين را میدانيم که در سن ٤٢ سالگى، گياهان و جنگلها پديدار شده و شروع به رشد و نمو کردهاند. اثرى از دايناسورها و خزندگان عظيمالجثه تا همين يک سال پيش نبود! يعنى زمين آنها را در سن ٤٥ سالگى به چشم خود ديد و تقريباً ٨ ماه پيش پستانداران را به دنيا آورد. و آخرهفته گذشته دوران يخ سراسر زمين را فرا گرفت. انسان جديد فقط حدود ٤ ساعت روى زمين بوده و طى همين يک ساعت گذشته کشاورزى را کشف کرده است! بيش از يک دقيقه از عمر انقلاب صنعتى نمیگذرد و حال ببينيد انسان در اين يک دقيقه چه بلائى بر سر اين بيچاره ٤٦ ساله آورده است. او طى ٤٠ ثانيه بيولوژيکى، از اين بهشت يک آشغالدانى کامل ساخته است.او خودش را به نسبت سرسامآورى زياد کرده، و نسل ٥٠٠ خانواده از جانداران را منقرض کرده است. سوختهاى اين سياره را مال خود کرده و همه را به يغما برده است. و الان مثل کودکى معصوم و بیتقصير! ايستاده و به اين حمله برقآسا نگاه میکند.
---