بيمار: آقای دکتر! من افسردگی شديد دارم. روانکاو: بله، متوجه شدم. شما افسردگی داريد. بيمار: من همه چيز را دور و برم سياه می بينم. روانکاو: همه چيز را سياه می بينيد؟ بيمار: بله و فکر می کنم که می خواهم خودم را بکشم. روانکاو: عجب! پس فکر می کنيد که می خواهيد خودتان را بکشيد ... بيمار: بله، و می خواهم همين الان اين کار را بکنم. روانکاو: عجب! پس می خواهيد همين الان خودکشی کنيد.
[بيمار از پنجره بيرون می پرد.]
روانکاو: اِ اِ اِ کجا ميری؟ نپر! عجب!
|