زن: آقای دکتر! شما بايد به شوهرم کمک کنيد . او فکر می کند که اسب مسابقه است. دلش می خواد توی اصطبل زندگی کند. چهار دست و پا راه ميره و حتی علف می خوره! روانشناس: البته که بهش کمک می کنم. فکر می کنم بتونم خوبش کنم. ولی يک کمی زمان می بره و يک خورده هم معالجه اش گرون تموم می شه. زن: پولش اصلاً مهم نيست. اون تا حالا توی دو تا مسابقه برنده شده و درآمد خوبی داره.
|