استاد فيزيک:
معمولاً شلوار جين و پيراهن خاکستری به تن دارد. بعضی وقتها هم يادش میرود اصلاً پيراهن بپوشد. اگر استادی را ديديد که شلوار جين به پا داشت و بند شلوار هم داشت 99٪ فيزيکدان است. استادان فيزيک معمولاً لهجه آلمانی دارند اما اين وجه مشخصه آنها نيست. مواظب روانشناسانی که به طور مصنوعی به لهجه وينی صحبت میکنند باشيد.
استاد کامپيوتر:
اغلب استادان علوم کامپيوتر هندی يا پاکستانی هستند. از روی قيافه ظاهری و لهجهشان قابل شناسايی هستند. دانشجويان علوم کامپيوتر، مثل قارچ شبها در میآيند. استادان علوم کامپيوتر از کامپيوتر استفاده نمیکنند و به همين خاطر از سلامت بهتری نسبت به دانشجويانشان برخوردارند و به اين ترتيب میتوان آنها را شناسايی کرد. بسياری از استادان علوم کامپيوتر حتی چگونگی کار با کامپيوتر را هم بلد نيستند و در واقع، رياضيدان يا روانشناس بودهاند. از آنها پرهيز کنيد.
استاد رياضيات:
استادان رياضيات شبيه استادان فيزيکند با اين تفاوت که گرايشی به کارهای تجربی ندارند. در اتاق استادان رياضيات فقط کتاب و مداد يافت میشود، بر خلاف استادان فيزيک که اتاقشان آکنده از تجهيزات و دستگاههای شکسته و از کار افتاده است. رياضيدانها استفاده از کامپيوتر و ماشين حساب را مسخره میکنند ولی در تقسيم پول صورتحساب رستوران بين خودشان با مشکل روبرو میشوند. سادهترين راه شناسايی استادان رياضيات از عبارتهايی است که به طور مرتب به زبان میآورند: «واضح است که ... »، «میتوان نشان داد که ... »، «به عنوان تمرين بماند برای دانشجويان ... ».
استاد روانشناسی:
روانشناسی واقعاً يک علم نيست. بنابراين روانشناسان را می توان به راحتی از صدای داد و فريادشان در اعتراض به هر کس که «علمی بودن» روانشناسی را زير سوال ببرد شناخت. روانشناسان معمولاً چشمهای ريزی دارند و به جوکهای مربوط به روانشناسی نمیخندند. هرگاه در مورد يک فرد شک داشتيد که او يک دانشمند است يا يک معلم دينی، به احتمال زياد روانشناس است.
اینترنت