سلامت جسمى از سلامت روانى و عاطفى قابل تفکيک نيست. آدمهاى شاد، آدمهاى سالمى هستند. تاريخ جهان به ما میگويد که شادى به اين که شما چه داريد بستگى ندارد بلکه به اين که شما که هستيد وابسته است. اکنون که در آستانه سال نو قرار داريم، خوب است لحظهاى به اين موضوع بينديشيم که چه چيزى واقعاً ما را شاد میکند. ١٠ کليد زير میتوانند در اين زمينه به ما کمک کنند: ١- به نداى بدن خود گوش فرا دهيد. اين ندا از طريق علامتهاى راحتى يا ناراحتى، خوشى يا ناخوشى، خود را به ما عرضه میکند. هنگامى که رفتار خاصى را برمیگزينيد و انجام میدهيد از بدن خود بپرسيد چه احساسى درباره آن دارد؟ اگر بدنتان علامت ناراحتى و درماندگى جسمى يا روانى فرستاد، آن رفتار را کنار بگذاريد. و چنانچه علامت راحتى و اشتياق فرستاد، آن را ادامه دهيد. ٢- در «حال» زندگى کنيد، چون اين تنها لحظهاى است که در اختيار داريد. توجه و تمرکز خود را بر هر آنچه اينجا و اکنون است معطوف داريد و جستجوگر «کمال» در هر لحظه باشيد. هر چه برايتان پيش میآيد را تمام و کمال بپذيريد. در اين صورت است که میتوانيد از آن لذت ببريد، از آن درس بگيريد و سپس رهايش کنيد. «حال» همان گونه است که بايد میبود. بينهايت قانون طبيعت دست به دست هم دادهاند تا اين لحظه خاص، اين تفکر خاص و اين تلقى خاص را براى شما به وجود آورند. اين لحظه بدين گونه است زيرا کلّ جهان هستى بدين گونه است. سعى نکنيد با بينهايت چيز مختلف از سر ستيزهجوئى برآئيد. بلکه در عوض، خود را با آنها يگانه سازيد. ٣- زمانهايى را براى سکوت، مراقبه (مديتيشن) و گفتگوهاى درونى با خودتان اختصاص دهيد. در اين لحظههاى سکوت و آرامش، به زندگى درونى خود توجه کنيد و با منبع آگاهیهاى خالص خود دوباره ارتباط برقرار کنيد و اجازه دهيد به جاى اين که تعبير و تفسيرهاى تحميلى خارجى به شما بگويد چه چيزى براى شما خوب است و چه چيزى براى شما خوب نيست، شهود و مکاشفه درونى شما را راهنمايى کند. ٤- نياز خود براى تأييد شدن توسط ديگران را کنار بگذاريد. شما تنها قاضى ارزشهاى خود هستيد و هدف شما کشف ارزشهاى بیشمار در درون خود است، صرفنظر از اين که ديگران چه فکرى کنند. اگر اين را بپذيريد، آزادى بزرگى به دست میآوريد. ٥- هنگامى که در خود احساس خشم يا مخالفت با يک نفر يا يک وضعيت کرديد، قبول کنيد که داريد تنها با خودتان مبارزه میکنيد. مقابله کردن، يک واکنش دفاعى است که بر اثر آسيبهاى کهنه به وجود میآيد. با دست کشيدن از خشم خود، هم به بهبود حالتان کمک میکنيد و هم با جريان هستى هماهنگ میشويد. ٦- بدانيد که دنياى «خارج» انعکاس واقعيت «درونی» شماست. واکنشهايى که نسبت به افراد نشان میدهيد، چه عشق و چه نفرت، بازتاب دنياى درونى شماست. آن چيز که بيشترين نفرت را از او داريد، چيزى است که آن را بيشتر از ساير چيزها در درون خود انکار میکنيد. و آن چيز که بيشتر از بقيه چيزها بدان عشق میورزيد، چيزى است بيشتر از هر چيز ديگر در درون خود آرزويش را داريد. از آينه روابطتان براى تکامل خود راهنمايى بگيريد. هدف، خودآگاهى کامل است. هنگامى که بدان دست يافتيد، هر چيز را که طلب کنيد به طور خودکار برايتان فراهم است و هر چيزى را که دوست نداشته باشيد به طور خودکار ناپديد خواهد شد. ٧- بار سنگين «قضاوت کردن» را از دوشتان برداريد تا احساس سبکى کنيد. قضاوت، جنبههاى ارزشى درست يا غلط را بر يک وضعيت تحميل میکند. هر چيز قابل درک و بخشش است، امّا وقتى درباره آن قضاوت میکنيد، امکان درک کردن را از بين میبريد و فرايند يادگيرى عشق ورزيدن را قطع میکنيد. شما وقتى درباره ديگران قضاوت میکنيد، در واقع کمبود خويشتنپذيرى خود را بروز میدهيد. به ياد داشته باشيد که با بخشيدن هر نفر، بر ميزان عشق به خود میافزائيد. ٨- بدن خود را با خوراکیها، نوشيدنیها و عواطف ناسالم آلوده نکنيد. بدن شما وظيفهاش فقط پشتيبانى از حيات شما نيست بلکه وسيلهاى است که شما را در سفر به سمت تکامل حمل میکند. سلامت هر سلّول، مستقيماً در وضعيت سلامت کلّى شما موثر است زيرا هر سلّول در حکم يک نقطه آگاهى در مجموعه آگاهیهايى است که شما باشيد. ٩- رفتارهاى با انگيزه ترس را با رفتارهاى با انگيزه عشق جايگزين سازيد. ترس ناشى از خاطراتى است که در گذشته در ذهن ما جا گرفته است. با يادآوردن آنچه در گذشته ما را ناراحت کرده، انرژیهاى خود را به سمتى هدايت میکنيم که مطمئن شويم يک آسيب قديمى دوباره خود را تکرار نکند. امّا با تحميل گذشته بر حال، هرگز نمیتوانيم تهديد آسيب ديدن دوباره را برطرف سازيم. اين کار تنها هنگامى اتفاق میافتد که سپر امنيتى خود را کشف کنيم و آن چيزى جز عشق نيست. وقتى رفتارهاى ما با انگيزه عشق و حقايق درونى باشد، میتوانيم با هر تهديدى مقابله کنيم زيرا قدرت درونى ما در برابر ترس نفوذ ناپذير است. ١٠- اين را بدانيد که دنياى بيرونی، تنها آينهاى از يک هوشمندى عميقتر است. اين هوش و خرد، سازماندهنده ناپيداى همه چيز در عالم هستى است و چون بخشى از آن در وجود شما قرار دارد، شما هم در سازماندهى امور جهان شريکيد. بنابراين، شما به طور جداییناپذيرى با همه چيز پيوند داريد. پس وجود افکار مسموم و ناسالم در ذهن شما بر کل هوشمندى جهان اثر منفى میگذارد. زيستن در حالت تعادل و خلوص، هم براى خود شما و هم براى کره زمين بهترين چيز است.
|