مردی به عنوان کارآموز در يک شرکت بزرگ استخدام شد.
در روز اول کار، تلفن را برداشت و شماره آبدارخانه را گرفت و گفت: «برای من يک چای بيار. زود!»
از آن طرف تلفن، صدايی پاسخ داد: «مرتيکه احمق، شماره را اشتباه گرفتی. می دونی من کی هستم؟»
کارآموز گفت: «نه»
گفت: «من مدِرعامل شرکتم.»
کارآموز صدايش را بلند کرد و گفت: «و تو، می دونی با کی داری صحبت می کنی احمق؟»
مديرعامل گفت: «نه»
کارآموز گفت: «چه بهتر!» و گوشی را گذاشت.
|