اين هم شعر جالبى از شادروان رهى معيرى، شاعر بزرگ معاصر:
سراينده اى پيش داننده اى فغان کرد از جور خونخواره دزد که از نظم و نثرم دو گنجينه بود ربود از سرايم ستمکاره دزد بناليد مردک که بيچاره من بخنديد دانا که بيچاره دزد!
اینترنت