عمومی - افسردگى يكى از شايعترين و شناختهشدهترين بيماریهاى روانى است.
گفته میشود زندگى شهرى يكى از عوامل گسترش اختلالات روانى در دهههاى اخير بوده است. با دكتر آذرخش مكرى، روانپزشك و عضو هيات علمى دانشگاه علوم پزشكى تهران درباره ريشههاى افسردگى گفتوگو كردهايم.
• آقاى دكتر، آيا واقعا در جوامع روستايى كمتر شاهد افسردگى مردم هستيم؟
اين يك برداشت غلط است كه فكر كنيم كسى كه در روستا زندگى میكند و در شرايط مطلوبترى از نظر دورى از استرس زندگى شهرى است، كمتر دچار افسردگى میشود، چون در بعضى موارد افسردگیهاى شديدى در ميان اين قشر است كه تشخيص داده نمیشود.
• حداقل اين افسردگیها شكل شهرى ندارند درست است؟
درست است، اين افسردگیها بيشتر به شكل بيماریهاى جسمى است و در واقع افسردگى در روستاها از شكلى به شكل ديگر خودش را نشان میدهد. در كشورهاى مختلف هم همينطور است.
• نقش بيماریهاى ديگر در بروز اين بيمارى تا چه حد مؤثر است؟
هر بيمارى جسمى میتواند فرد را مستعد افسردگى كند، بيماریهاى غدد، قلبى، خونى و... ولى اينكه چه مقدار از افسردگى در نتيجه ناتوانكنندگى بيماریهاى ديگر است و چه مقدار از عوامل ديگر ناشى میشود هم هنوز معلوم نيست، ولى بر خلاف تصور عمومى هر بيماریاى كه فرد را ناتوان میكند، لزوما او را افسرده نمیكند.
• در مورد عوامل اجتماعى هم میتوان چنين برداشتى كرد؟
بله، مثلا استرس در هر كسى منجر به افسردگى نمیشود بلكه افسردگى حاصل ضرب چند فاكتور است، پس اين درست نيست كه بگوييم چون ما در تهران زندگى میكنيم، استرس ناشى از اين زندگى شهرى ما را دچار افسردگى میكند چون خيلى از افراد از زير بار اين استرس موفق بيرون میآيند.
• خيلیها افسردگى را به اضطراب نسبت میدهند يا برعكس. در اين مورد میتوان رابطهاى بين اين دو قائل شد؟
بله، بعضیها میگويند اضطراب و افسردگى هر دو يك بيمارى واحد هستند به نام خلق منفى، يعنى معتقدند خشم، اضطراب و افسردگى هر سه حالات نوروتيك ايجاد میكنند كه در بعضى به شكل اضطراب خودشان را نشان میدهند، در بعضى به شكل افسردگى و در بعضى به شكل خشم و پرخاشگرى. در اين ميان بعضى اضطراب دارند و به سمت افسردگى نمیروند و در بعضى هم نمیتوان اين دو را از هم تفكيك كرد تا جايى كه اين بيمارى در آنها تبديل به يك جدل لغوى میشود. ولى در كل میتوان گفت اين دو بيمارى در كل همپوشانى دارند و همبستگى آنها آنقدر بالاست كه در ٩٠ درصد موارد با هم ديده میشوند.
• آيا اضطراب علائم آشكارترى نسبت به افسردگى دارد؟
اضطراب با نگرانى و بیقرارى همراه است و در مقايسه با افسردگى نشانههاى جسمى آشكارترى دارد مثل لرزش دست و پا، عرق، تپش قلب، خشكى دهان و... و مردم در تشخيص آن راحتترند. ولى در كل طرز تفكر مردم نسبت به اين نشانهها متفاوت است، يعنى برخى اين نشانهها را به اضطراب نسبت میدهند و برخى فكر میكنند كه فقط حال عمومیشان خوب نيست. اين افراد در كل شناختى از احساس خود ندارند و آنقدر مبهم هستند كه فقط ديگران میتوانند حس كنند كه فرد دچار احساس اضطراب شده است، ولى در كل اگر ما اين احساسات را بشناسيم در كاهش دادن آنها موفقتريم. اين يك مشكل بزرگ است كه ما از روح و روان خود شناخت كافى نداريم و نمیتوانيم از خشم، خوشحالى، بیقرارى و... تعريفى درست ارائه دهيم.