کودکى با همه شگفتیهايش، روياى شيرينى است که در خاطرمان نقش بسته و بازگشت به آن آرزوى دست نيافتنى بسيارى از ما محسوب میشود اما نکته مهمتر در مورد دوران کودکى اين است که زيربناى زندگى هر فرد را ساخته و تعيينکننده آينده جامعهاى است که در آن زندگى میکند.
با توجه به اهميت دوران کودکى و نقش آن در شکلگيرى آينده انسانها، امروزه بيش از پيش مسائل کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار میگيرد و نامگذارى يک روز از سال به نام روز جهانى کودک، هر چند کفايت نمیکند اما يکى از راههاى پرداختن به اين موضوع و نمايانگر اهميت ويژه آن است.
شانزدهم مهر برابر با ٨ اکتبر در برخى نقاط جهان از جمله در کشور ما روز جهانى کودک در نظر گرفته شده و مراکز و نهادهاى مختلف مرتبط در سراسر جهان، هر يک به طريقى به آن میپردازند. شايد بتوان گفت يکى از مهمترين موضوعات مربوط به کودکى حفظ سلامت در اين دوران است که زندگى سالم هر فرد را در آينده رقم خواهد زد. لذا همه بزرگسالان اعم از والدين، مراقبين، مربيان و دست اندرکاران موضوع سلامت جامعه موظفند هر آنچه را که کودکان براى حفظ سلامت خود قادر به تامين آن نيستند مهيا کنند و همه شرايط لازم براى بهرهمندى اين گروه بسيار آسيبپذير اجتماع را از سلامت فراهم سازند. «طبق ماده ٢٧ پيمان جهانى کودک، هر کودک حق دارد از سطحى از زندگى برخوردار شود که رشد جسمی، ذهنی، روانى و اجتماعى او را تامين کند.». مسلما پرداختن به همه جنبههاى سلامت کودک در اين فرصت ممکن نيست، اما يکى از مهمترين و اساسیترين جنبهها که زيربناى عملکرد او در همه مراحل زندگى خواهد بود سلامت روان کودک است.
شايد تشخيص بيماریهاى جسمى در کودک خيلى دشوار نبوده و حتى گاهى بسيار آسان است.
اما تشخيص مشکلات روانى چندان آسان نيست.
مشکلات مربوط به سلامت روان را هميشه نمیتوان مشاهده کرد، اما متخصصان بهداشت روان که با علائم آن آشنايى دارند، قادر به تشخيص اختلالات هستند.چه بسا کودکانى که از مشکلات روانى رنج میبرند بدون آن که تشخيص داده شده يا کمکى دريافت کنند. مهمترين اختلالات روانى که کودکان و نوجوانان بدان دچار میشوند بدين قرارند: اختلال بيشفعالى و نقص توجه، اختلالات اوتيسم، اختلال دو قطبی، اختلال شخصيت مرزی، افسردگی، اختلالات خوردن.
هر يک از اين اختلالات علائم و شدت متفاوتى دارند که به تشخيص آنها کمک کرده و روشهاى درمانى مربوطه را میطلبد. شايد همه فاکتورهاى موثر در وقوع مشکلات سلامت روان کاملا شناخته نشده باشند، اما بديهى است که ساختار بيولوژيک فرد و شرايط زندگی، عوامل زيستى شامل ژنتيک، عدم تعادلات شيميايی و آسيبهاى احتمالى به سيستم اعصاب مرکزی، شرايط محيطى که طيف وسيعى از مشکلات شامل خشونت، کودک آزارى جسمی، جنسى و عاطفی، مسامحه، مرگ عزيزان، طلاق والدين يا روابط نامطلوب آنها، فقر و غيره را در بر میگيرد، همگى در ايجاد اين مشکلات نقش دارند. به گفته دکتر کتايون خوشابی، فوق تخصص روانپزشکى کودک «امروزه در جهان کودکان بسيارى در اثر بيماریهاى قابل پيشگيرى جان خود را از دست میدهند و تعداد زيادى از آنها با مخاطراتى روبهرو میشوند که مانع حفظ سلامت و رشد آنان است. براى مثال يکى از مشکلات شايع و مخرب شخصيت و سلامت روان، پديده کودکآزارى است که طبق ارزيابیهاى انجام شده ٧٥ درصد مرتکبين آن والدين هستند و ١٥ درصد مابقى به ساير بستگان مربوط میشود. بنابراين در اکثر موارد اين مساله در کانون خانواده که قاعدتا بايد محيطى امن و حمايتکننده براى کودک باشد، اتفاق میافتد. همچنين براساس ماده ١٩ کنوانسيون حقوق کودک، کشورهاى عضو ملزم هستند تا اقدامات قانونی، اجرايی، اجتماعى و آموزشى لازم را به منظور حمايت از کودکان در برابر انواع خشونت جسمى يا روانی، صدمه يا آزار، بیتوجهى يا رفتار توام با سهلانگاری، بهرهکشى و سوءاستفاده جنسى توسط والدين، سرپرست قانونى يا هر شخص ديگرى که عهدهدار مراقبت از کودک است، به عمل آورند.».
پدر و مادر مهمترين مسوولان سلامت جسم و روان فرزندشان به شمار میروند و پس از آن مراقبين و ساير افراد مرتبط با رشد و پرورش کودک بايد نيازهاى او را دريابند و به آن پاسخ دهند.
براى مقابله با هر يک از مشکلات و اختلالاتى که ممکن است کودک به آن دچار باشد، راهکارها و توصيههايى وجود دارد که والدين میتوانند با استفاده از آنها به حفظ هرچه بهتر سلامت روان فرزندانشان کمک کنند.