من امروز صبح به تاریکترین اتاقی که در خانه داریم (حمام بچهها) رفتم، در را بستم و چراغ را برای 5 دقیقه خاموش کردم. نور ضعیفی از زیر در داخل میشد و من پس از یکی دو دقیقه کمکم شروع به تشخیص دادن اشیاء کردم: جاحولهای، پرده دوش و ... چشمانم به تاریکی عادت کرده بود. سپس چشم راستم را بستم و با دستم روی آن را پوشاندم. چراغ را دوباره روشن کردم و پس از یک دقیقه که چشم چپم به نور عادت کرد، دوباره چراغ را خاموش کردم.
هنوز میتوانستم جاحولهای و پرده دوش را با چشم راستم که به تاریکی عادت کرده بود ببینم امّا چشم چپم هیچ چیز را نمیتوانست ببیند. در واقع، چشم چپم احساس میکرد که بسته است. هر چه سعی کردم بازش کنم بیفایده بود و انگار یک نیروی مهار نشدنی آن را بسته نگاه میداشت. تنها راهی که وجود داشت که چشم چپم احساس کند که باز است این بود که با دستم روی آن را بپوشانم. در این حالت هم نمیتوانستم چیزی ببینم امّا حداقل میتوانستم خودم را متقاعد کنم که باز است.
این تجربه، خطای حسی یا توهّم نابینایی نام دارد و توسط اوتا ولف و همکارانش در آزمایشی که بر روی 14 دانشجو صورت گرفت کشف شده است. هنگامی که یک چشم به تاریکی عادت کرده باشد و چشم دیگر عادت نکرده باشد، در این صورت در یک اتاق تاریک، چشمی که به نور عادت کرده احساس خواهد کرد که بسته یا تقریباً بسته است. شما نیز میتوانید این آزمایش را روی خودتان انجام دهید. نکته کلیدی این است که اتاق نباید کاملاً تاریک شود.
چرا چنین اتفاقی میافتد؟ ولف میگوید که این اثر مشابه سایر توهّمات مربوط به حسهای اندامی است. نوع خفیفتری از این اثر را اغلب مردم میتوانند تجربه کنند: اگر در محلی که دست شما میتوانست قرار داشته باشد یک دست مصنوعی ببینید (مثلاً در جلوی پردهای که دست شما را پنهان میکند)، آنگاه اگر کسی آن دست مصنوعی را بخاراند، شما حس خواهید کرد که دست خودتان خارانده شده است. در واقع، برای انواع مختلفی از حسهای فیزیکی، هنگامی که حس بصری (دیداری) با حس لمسی تناقض داشته باشد، معمولاً حس بصری غالب میگردد.
همین اتفاق نیز ظاهراً در توهّم نابینایی ولف میافتد. شما معمولاً پلکهایتان را نمیبینید، بنابراین تنها مدرکی که بسته بودن چشمهایتان را برایتان اثبات میکند، تاریکتر به نظر آمدن چیزهاست. توهّم نابینایی از این واقعیت استفاده میکند که به هنگام ورود به یک اتاق تاریک، ابتدا همه چیز تاریکتر به نظر میرسد. پس از چند دقیقه، چشمان شما عادت میکند و میتوانید دوباره ببینید. در آزمایش توهّم نابینایی، تنها یک چشم به تاریکی عادت میکند و در حالی که یک چشم به طور طبیعی اتاق تاریک را میبیند، همه چیز در چشم دیگر تاریک به نظر میآید. با وجودی که حس لامسهمان به ما میگوید که چشممان باز است امّا حس بصری غالب میشود و در ما این توهّم یا خطای حسی به وجود میآید که چشممان بسته است.
در یک آزمایش دیگر، کسانی که توهّم نابینایی را تجربه کرده بودند آن چشمشان که به نور عادت کرده بود را پوشاندند. توهّم برطرف شد و حس کردند که چشمشان دوباره باز است. پوشاندن چشمی که به تاریکی عادت کرده است نیز باعث برطرف شدن توهّم میشود. چرا؟
زیرا اکنون حس لمسی و حس بصری دوباره هم تراز شدهاند. ما «انتظار داریم» که هنگامی که چشممان پوشیده است قادر به دیدن نباشیم بنابراین حالا باز بودن چشم معنی پیدا میکند. هنگامی که چشمی که به تاریکی عادت کرده است پوشانده شود، هیچکدام از دو چشم نمیتوانند ببینند و بنابراین حس بصری و سیستم حسهای اندامی دوباره هم تراز میشوند.
در آزمایش نهایی، کسانی که دچار توهّم نابینایی شده بودند چشمی که به نور عادت کرده بود را با یک صفحه شفاف پوشاندند (آنها از شفاف بودن صفحه آگاهی نداشتند). توهّم برطرف شد، حتی با وجودی که دریافت بصری آنها مطلقاً تغییر نکرده بود. امّا هنگامی که چشمی که به تاریکی عادت کرده بود با صفحه شفاف پوشانده شد، توهّم یا خطای حسی برطرف نگردید. شرکتکنندگان در آزمایش هنوز میتوانستند از طریق چشمی که به تاریکی عادت کرده بود ببینند امّا نه از چشمی که به نور عادت کرده بود. خطای حسی مانند قبل پابرجا بود.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
|