چکیده
روانشناسی محیطی به رفتارهای مرتبط با محیط میپردازد. مفاهیم مربوط به محیط و اولویتهای زیبایی شناختی مورد مطالعه قرار گرفته و در قالب نقشههای رفتاری نشان داده شدهاند. محیط انسان در سطوح مختلفی رفتار او را تحت تأثیر قرار میدهد. رفتارهای آنی، تابعی از وضعیتی هستند که در آن اتفاق میافتند. شخصیت مردم یک کشور، توسط طبیعت و نوع محیطی که در آن زندگی میکنند شکل میگیرد. حیوانات هنگامی که در محیط غیرطبیعی یا درون قفس قرار میگیرند، رفتارشان تغییر میکند. استرس جمعیت و ویژگیهای ساختگی و غیرطبیعی شرایط شهری، دلیل عمده افزایش نرخ جرم و جنایت و وقوع اختلالات روانی در بین مردمی است که در شهرها زندگی میکنند. روانشناسی محیطی کاربردی، سعی در فراهم ساختن معیارهایی برای مدیریت بهتر محیط به منظور زندگی بهتر و رشد شخصیت افراد دارد. این رشته به مطالعه راههای موثر بهبود حفاظت از محیط طبیعی و روشهای بهتر طراحی ساختمانها و شهرها، با در نظر گرفتن نیازها و واکنشهای رفتاری مردم میپردازد.
مقدمه
روانشناسی محیطی به رفتارهای مرتبط با محیط فیزیکی میپردازد. محیط فیزیکی شامل اشیاء مادّی، گیاهان، حیوانات و انسانهاست. روانشناسی محیطی، تأکیدی بر فرایندهای تعاملی بین مردم که موضوع دیگر شاخههای روانشناسی است ندارد. روانشناسی محیطی از رویکرد سیستمی که امروزه در شاخههای مختلف علوم به عنوان رویکردی مدرن مورد استفاده قرار میگیرد، پیروی میکند و به مطالعه سازوارهها (ارگانیسمها) به عنوان بخشی از اکوسیستم، با تأکید بر موازنه و وابستگی درونی سازوارهها و محیط، میپردازد. این رشته در خلال دهه 1960 شکل گرفت و «روانشناسی محیطی و جمعیت» به عنوان یک بخش مستقل در انجمن روانشناسی آمریکا پذیرفته شده است.
اهمیت این رشته در سالهای اخیر به دلیل ملاحظات بیشتری که به خاطر مشکلات جمعیتی، آلودگی هوا، کاهش منابع طبیعی و نیاز به حفظ حیات وحش، به مساله محیط زیست میشود، افزایش یافته است.
مفاهیم روانشناسی محیطی
روانشناسی محیطی به مطالعه نقشههای شناختی فرد در رابطه با محیطش میپردازد و ارزشها، معانی و اولویتهای محیطی را دنبال میکند. نقشههای رفتاری با توجه به ارتباط فعالیتها به محیط، تهیه شدهاند. در تکنیکهای به کار رفته در تهیه این نقشهها، از خطها برای نشان دادن جهت حرکت، رنگها برای نشان دادن زمان مصرف شده و ... استفاده میشود. به تازگی تلاشهایی برای مرتبط ساختن اولویتهای محیطی به ویژگیهای شخصیتی، نژادی و منش ملّی صورت گرفته است.
تأثیر محیط بر رفتار
فرض بر این است که محیط در سطوح مختلفی رفتار را تحت تأثیر قرار میدهد. رفتارهای آنی، تابعی از وضعیتی هستند که در آن اتفاق میافتند. برای مثال، آرایش مبلمان و اثاثیه در یک اتاق بر شیوة تعامل افراد در آن اتاق با یکدیگر، تأثیر میگذارد. شخصیت مردم یک کشور، توسط طبیعت و نوع محیطی که برای مدتی طولانی در آن زندگی میکنند شکل میگیرد. تفاوتهای نژادی در شخصیت، تا حدّ زیادی، به تفاوت محیطهایی که مردم نژادهای مختلف برای چندین نسل در آن زیستهاند، بستگی دارد. (موس، 1976)
برای مثال، فرض بر این است که آب و هوا بر روی خلق و خوی انسان تأثیر میگذارد. آب و هوای سرد مردم را «فعّال» و «سختکوش» میکند. احتمال انجماد، باعث ایجاد حس ناامنی میشود و در یک محیط سرد، فرد باید به طور مداوم کار کند تا بدنش را گرم نگه دارد. مردمی که در نواحی سردسیر زندگی میکنند باید برای زندگیشان از قبل برنامهریزی کنند، غذا و وسایل گرمایی ذخیره کنند و لباسها و کفشهای مناسب برای زمستان فراهم سازند. محیط نامساعد و دشوار، مردم را پرخاشگر و جسور میکند. مردم این گونه محیطها آدمهایی عملگرا بار میآیند و رویکرد آنان به محیط، تجاوزگرانه، رقابتجویانه یا بهرهبردارانه است. گفته میشود که علم و فناوری، نتیجه این نوع رویکرد به محیط است.
در نقطه مقابل، مردمی که در آب و هوای گرم زندگی میکنند، معمولاً آدمهایی «غیرفعّال» و «کمتوجه» هستند. ویژگی این نوع خلق و خو، تنبلی و سستی است. کار کردن در مکانهای بسیار گرم، به خاطر عرق کردن و زود خسته شدن، ناخوشایند است. در مناطق استوایی، فصلها تفاوت چندانی با هم ندارند و استخراج منابع در طول سال آسان است. این نوع آب و هوا، گرایش به تسلیم شدن، دست برداشتن و پذیرفتن شرایط را تقویت میکند و رویکرد به محیط، همراه با ترس و خرافات است.
آب و هوای معتدل، مردمی با خلق و خوی «خالص» و «معتدل» بار میآورد. ویژگی این نوع خلق و خو، آگاهی از خود و رابطه با محیط است. زندگی این افراد در هماهنگی با محیط است و بینشی که نسبت به نقش محیط در بهبود زندگی دارد، باعث احساس نیاز به حفظ محیط طبیعی میگردد. ویژگی خلق و خوی معتدل، کلگرایی، شهودی بودن و متوازن بودن است.
حیوانات هنگامی که در محیط غیرطبیعی خود قرار بگیرند، رفتارشان آشفته و غیرعادی میشود. نشان داده شده است که حیوانات، نیازهای رفتاری متناسب با عادتهای طبیعی خود دارند. برای مثال، خرس قطبی، که از رودخانه ماهی میگیرد نیاز به تحرّک داشتن برای ماهیگیری دارد. امّا در قفس، چنانچه فرصت ارضاء این نیاز را پیدا نکند، نشانههایی از رفتار ناشی از گرسنگی را بروز خواهد داد، حتی اگر غذای کافی در اختیارش گذاشته شود. بسیاری از حیوانات در قفس، نشانههایی از رفتار غیرعادی مثل بیاختیاری از خود بروز میدهند. افزایش جمعیت، فراتر از حدّ طبیعی نیز نوعی تغییر محیط محسوب میشود و به استرس ناشی از جمعیت میانجامد و باعث پرخاشگری و نقش رفتاری میگردد.
مطالعات بسیاری، تأثیرات مخرّب شهرنشینی بر روی رفتار انسانی را نشان میدهد. الگوهای رفتار غریزی انسان نیز در شرایط شهرهای شلوغ تغییر میکند. همچنین نشان داده شده است که وقوع بیماریهای روانی با شهرنشینی افزایش یافته است. بیشترین میزان شیوع اسکیزوفرنی در مراکز شهرهاست. تنها یک پنجم جمعیت شهرهای بزرگ، نسبتاً به دور از نشانههای آسیبشناسی به سر میبرند. نرخ جرم و جنایت در شهرهای بزرگ به مرز هشدار دهندهای رسیده است و بسیاری از شهرهای عمده جهان به عنوان شهر جرم و جنایت شناخته میشوند. خشونتهای فزاینده مادران نسبت به فرزندان و نرخ رو به رشد طلاق و تولد نوزادان نامشروع، نشانگر تغییر و فروپاشی الگوهای رفتار غریزی در انسانهاست.
روانشناسان محیطی همچنین به مطالعه اثرات محلههای مختلف زندگی انسان مثل محلههای کم ارتفاع و ویلایی، آپارتمانی، فقیرنشین و غیره بر پیدایش الگوهای رفتاری میپردازند. اثرات خصوصیات مختلف نهادها و سازمانها بر روی رفتار کارکنان و همکاران، از دیگر موضوعات مورد مطالعه در روانشناسی محیطی است. پژوهش بر روی تأثیرات انزوا و محیطهای یکنواخت و خسته کننده را نیز میتوان در همین بخش قرار داد. ارگونومی یا مطالعه جنبههای مختلف محیط کار نظیر گرما، نور و غیره در ارتباط با کارایی و بهرهوری نیز بخشی از روانشناسی محیطی را تشکیل میدهد.
روانشناسی محیطی کاربردی
هدف روانشناسی محیطی کاربردی، مدیریت بهتر محیط برای زندگی و رشد روانی بهتر است. این رشته به مطالعه راههای موثر حفظ محیط طبیعی، روشهای بهتر طراحی شهرها و محلات، و ابزارهای ارتقاء آگاهی محیطی در بین مردم میپردازد.
روانشناسی کاربرد زیادی در برنامهریزی شهری دارد. مطالعه بر روی چگونگی کارکرد اجتماعی، نیازهای روانشناختی مردم و علایق و سلایق آنها باید در برنامهریزی رشد شهرها در نظر گرفته شود. از آنجا که محیط، شکلدهنده و محدود کننده رفتارهاست، برنامهریزی مناسب به منظور اطمینان یافتن از حداکثر رضایتمندی، کارایی و رشد، ضرورت دارد.
روانشناسی معماری به مطالعه چگونگی بازتاب نیازها و اولویتهای مردم در سبکهای معماری و نیز چگونگی شکلدهی رفتارها توسط طراحیهای مختلف میپردازد. پیش از به دست آوردن یک طراحی قابل قبول، بررسی دقیق و مناسب نیازهای فرهنگی، اجتماعی و شخصی ساکنان ضرورت دارد. یک طراحی موثر باید آزادی رفتار، تحرّکپذیری و انعطافپذیری را به حداکثر برساند. از دیگر ملاحظات میتوان به استفاده درست یا نادرست از فضا و نیازهای متفاوت و گاه متضاد محرمانگی و اجتماعی بودن اشاره کرد. آموزش مردم در مورد استفاده موثر فضا و مطالعات بعدی درباره اثربخشی انواع مختلف طراحیها، ضرورت دارد. به عنوان مثال، آگاهی از نقطه نظرات جدید درباره چگونگی کارکرد اداره، مدرسه یا بیمارستان، به هنگام طراحی، اهمیت دارد. اطلاع دقیق از انواع فعالیتها و برنامهها و الگوهای تعامل انسانی که در یک ساختمان صورت خواهد گرفت، برای طراحی مناسب معماری آن ساختمان ضرورت دارد.
نشان داده شده است که نزدیکی به عناصر طبیعی مثل گیاهان، درختان و آب، باعث آرامش بیشتر انسانها میگردد. در نتیجه، یکی از ملاحظات اصلی معماران و برنامه ریزان شهری، چگونگی به کارگیری عناصر طبیعی در طراحیهایشان است.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
"Environmental Psychology", George Mathew, Ph.D,
www.psychology4all.com
مقالات مرتبط
* روانشناسی و رشتههای آن
* شاخههای روانشناسی
|