مددكاری اجتماعی حرفهای است كه علاقهمند است در كنشهای متقابل بین مردم و نهادهای جامعه درگیر شود. تعاملهایی كه به توانایی مردم در انجام دادن كارهای مربوط به زندگیشان، تحقق ارزشها و آرزوهایشان و كاهش فشارهای روانی اثر میگذارد. این كنشهای متقابل بین مردم و مؤسسات اجتماعی در زمینه منافع اجتماعی بزرگتر صورت میگیرد.
سه هدف عمده مددكاری اجتماعی عبارتست از:
- افزایش توان حل مسائل سازگاری و افزایش تواناییهای رشد افراد.
- تقویت اقدامات موثر و انسانی نظامهایی كه خدمات و فرصتهای لازم را برایشان تعیین میكند.
- مرتبط ساختن مردم با نظامهایی كه منابع خدمات و فرصتهای لازم را برایشان تعیین میكند.
تعریف ورنر بوهم از مددكاری اجتماعی
مددكاری اجتماعی در صدد افزایش ایفای كاركرد اجتماعی افراد بهصورت انفرادی و گروهی از طریق فعالیتهایی است كه بر روابط اجتماعی آنان متمركز است و بین افراد و محیطشان تعاملی به وجود می آورد. این فعالیتها را میتوان درسه كاركرد دسته بندی كرد.
- ترمیم استعداد صدمه دیده.
- تدارك منابع اجتماعی و فردی.
- جلو گیری از اختلال كاركرد اجتماعی.
بحران
بحران وضعیت آشفته و در هم ریختهای است كه در آن مدد جویان در اهداف مهم زندگی خود با ناكامی مواجه میشوند یا در چرخه زندگی روشهای تطابقی آنان با عامل استرسزا دچار گسیختگی و فرو پاشی عمیق میگردد.
اصطلاح بحران به احساس ترس شوك و درماندگی ناشی ازآن اطلاق میگردد و نه به خود فرو پاشی.
خصوصیات بحران
- موقتی هستند.
- به درماندگی و غالبا اختلال كاركردی منجر میشوند.
- موجب از دست رفتن توانایی تطابقی میگردند.
- ممكن است پیامدهای مطلوب یا نامطلوب بلند مدت داشته باشند.
حمایت
حمایت موقعیتی است كه در آن فرد از نظر روانی احساس امنیت و آارامش میكند. حمایت مراقبت از سلامت و ارضای نیاز محبت بوده و یك فرایند بهبودی است كه منجر به هماهنگی ابعاد مختلف فرد میگردد. حمایت كمك میكند تا تجربه «شكست» یا «ناامیدی» یا فشار و تنشهای متفاوت و از جهات مختلف را تحمل كنیم.
منابع حمایت
- برقراری ارتباط با مددكار و دریافت محبت و تائید از سوی او.
- مشاوره مستقیم به شكل اطمینان بخشی یا حمایت محیطی.
- كنترل معقول و قاطعانه بحران.
امید و ناامیدی
امید را ابزاری مناسب جهت پیشگیری از بحرانها و روشی برای تطابق میدانند. امید از یك سو میتواند شرایط استرس را قابل تحمل كند و از سوی دیگر داشتن امید واهی میتواند به فرار از مسئولیتهای كنونی منجر گردد. مددكاران اجتماعی میتوانند با خلاقیت و آگاهی از جنبههای مثبت امید بهره جویند. جنبه مثبت امیدواری رهایی و آسوده شدن گذرا از درد و رنج است و همچنین انرژی ذخیره شده ای برای برطرف كردن منابع استرس فعلی و آینده است.
مراحل مختلف واكنشهای روانی پس از وقوع بلایا
پس از وقوع بلایا واكنش روانی مردم در مراحل مختلف متفاوت است. آگاهی از این واكنشها كمك میكند تا عكسالعملهای روانی آسیبدیدگان و نحوه برخورد با آنان را دریابید. گاه برخی از مراحل بارز نیستند و الزاماً به ترتیب رخ نمیدهند.
اقدامات متناسب با مراحل مختلف واكنش مردم را منسجم كرده و به آنها انگیزه میدهد تا با حوادث دست و پنجه نرم كنند. هدف نهایی رسیدن هر چه سریعتر بازماندگان به مرحله تجدید سازمان است.
مراحل مختلف واكنش روانی
مرحله |
علائم واكنش |
اداره واكنش |
مرحله اول: تماس یا ضربه (در چند دقیقه اول پس از سانحه بروز میكند) |
1. ترس و وحشت
2.برخی افراد بهت زده میشوند.
3.افراد گیج ودرمانده هستند و قدرت انجام كاری را ندارند.
|
در اغلب موارد قبل از رسیدن هر كمكی بهطور خود بهخود پایان میپذیرد. |
مرحله دوم:
قهرمانگرایی
(در ساعات یا روزهای اولیه وقوع حادثه بروز میكند)
|
1.افراد احساس میكند باید كاری انجام دهند و بهطور داوطلبانه در امداد رسانی كمك میكنند.
2.همبستگی بین مردم ایجاد میشود.
3.مردم با گذشت و ایثار زیاد عمل میكنند.
4.افراد گستاخانه عمل كرده و به موانع اداری اجرایی كاری ندارند
|
1.رفتار آسیب دیدگان را
باید واكنشی طبیعی تلقی
كرد.
2.باید وضعیت افراد رادرك
كرد.
3.هدایت هوشمندانه: باید
فعالیتهای مردم را بهطور
مناسبی هدایت كرد.
4.به نقش خانواده افرا.
آسیب دیده و یا دوستان
آنها اهمیت داده شود.
|
مرحله سوم:
فراموشی غم
(یك هفته تا چند ماه بعد از حادثه بروز میكند)
|
همزمان با رسیدن نیروهای كمكی و توزیع كمكها افراد امیدوار شده و بهطور موقت به آنها حالت آرامش دست میدهد. |
كمك رسانی به افراد در این مرحله بسیار مفید بوده و نتایج زیر را در بر دارد:
1.سرعت در پیدایش تعادل روانی
2.جلوگیری از اختلالات روانی عاطفی شدید بعدی
3. جلوگیری از انتقام جویی و
بد بینی نسبت به دیگران در مراحل
بعدی.
|
مرحله چهارم:
مواجهه با واقعیت
(2الی 3 ماه
بعد از وقوع حادثه بروز میكند)
|
1. افراد تازه متوجه وسعت خسارات و فقدآنها میشوند
2. افراد دوباره روحیه خود رااز دست داده ناآرام وخسته ودرمانده میشوند
3. ممكن است به این نتیجه برسندكه كمكهای رسیده كفایت نمیكند.
4. مضطرب و حساس شده احساس تنهایی میكنند
|
از نظر روانی احتیاج به حمایت بیشتری دارند.
ایجاد روحیه امید و اعتماد به نفس در افراد اهمیت زیادی دارد.
امدادگران باید حداكثر تلاش خود را در جهت توزیع عادلانه و توأم با احترام امكانات بین مردم انجام دهند
|
مرحله پنجم: تجدید سازمان
(6ماه تا یك سال بعد از وقوع حادثه بروزمیكند )
|
افراد شروع به بازسازی زندگی خود كرده بهتدریج درك می كنند كه باید متكی به خود باشند.
عدم رسیدن كامل به این مرحله منجر به باقیماندن احساس ناراحتی و پرخاش و تعارض درونی می گردد.
|
مسئولین باید پاسخگوی نیازهای مردم باشند و با برنامهریزی از سرگردانی و بلا تكلیفی آنها جلوگیری كنند.
باید مردم را فعالانه در امربازسازی مشاركت دهند.
|
آشنایی با برخی از علائم روانی گروههای آسیبپذیر
باید مراقب باشید افرادی را كه در جریان بلایا دچار واكنشهای روانی شده اند بیمار یا مبتلا به بیماری روانی تلقی نكنید. این علائم واكنشی طبیعی به یك حادثه كاملا غیر معمول است و در بسیاری از موارد در طول زمان تخفیف مییابد واز بین میرود. كودكان، زنان، سالمندان، معلولین، كسانی كه تنها زندگی میكنند یا منابع مالی و حمایتی كمتری دارند، افراد بیسواد و كسانی كه دسترسی كمتری به اطلاعات دارند از جمله افرادی هستند كه آسیبپذیری بیشتری نشان میدهند.
علائم روانی كودكان پس از وقوع بلایا
كودكان ممكن است در سنین مختلف واكنشها و علائم متفاوتی رانشان دهند.
سنین پیش از دبستان (5-1 سال)
ترس از جدایی و چسبیدن بیش از حد به والدین
ترس از بیگانهها و بیاعتمادی به دیگران
ترس از تاریكی
خودداری از تنها خوابیدن
ترس از اشیاء خیالی و حیوانات
دیدن رویاهای ترسناك
برگشت به رفتارهای مراحل اولیه رشدی مثل شب ادراری
مشكل در به خواب رفتن
فعالیت بیش از حد و پرخاشگری
اختلال در صحبت كردن – سكوت یا لكنت زبان
كودكان دبستانی(11-6 سال)
احساس غمگینی
انجام بازیهای تكراری(فاجعهای را كه برایشان اتفاق افتاده در بازی دوباره نشان میدهند )
مشكلات خواب (بی خوابی – پر خوابی یا كابوس )
اضطراب و نگرانی در مورد سرنوشت اعضاء خانواده
مشكلات تحصیلی
بیاشتهایی
شب ادراری
پرخاشگری و شكایتهای بدنی
نوجوانی و جوانی(18-12 سال)
علائم بدنی مثل دردهای شكمی و سر درد
مشكلات خواب و كابوس
نزاع با دیگران و تحریكپذیری
افت تحصیلی
رو آوردن به سیگار یا مواد مخدر
طغیان و سركشی در خانه و مدرسه
افسردگی یاغمگینی
از دست دادن علاقه به تفریح یا فعالیتهای گروهی بادوستان
واكنشهای روانی زنان پس از وقوع بلایا
بهطور كلی زنان علائم و واكنشهای روانی بیشتری بعد از وقوع بلایا دارند. زنان معمولاً نقش اصلی مراقبت از فرزندان را بر عهده دارند و كمتر احتمال دارد به خاطر فرزندان خود هنگام بروز بلایا محل حادثه را ترك كنند. در صورتی كه سرپرست یا پدر خانواده از دست رفته باشد ممكن است در مورد كمكهایی كه توزیع میشود مورد تبعیض واقع شوند. در صورت نداشتن مهارت فنی یا تخصص علمی بهدست آوردن شغلی بادرآمد مناسب برای آنان دشوارتر است و ممكن است دچار فقر و تهیدستی شوند.
واكنشهای روانی سالمندان پس از وقوع بلایا
در صورت وقوع بلایا سالمندان در معرض خطر بیشتری قرار دارند. افسردگی در آنان معمولا نادیده گرفته میشود زیرا علائمشان تفاوتهایی با افراد جوانتر دارد.
بهعنوان مثال فراموشكاری یا حواسپرتی در آنها ممكن است علامتی از افسردگی باشد كه گاهی به حساب پیری گذاشته میشود و مورد غفلت قرار میگیرد.
راهبردهایی برای كمك در مواقع بحران
یكی از اصول كلی مددكاری در انواع بحرانها استفاده آزادانه از حمایت عاطفی از طریق تماس نزدیك، اطمینان بخشیدن و توجه به احساسات افراد آسیب دیده است. تغییراتی كه در محیط میتوان بهوجود آورد، ایجاد فضایی امن و آرام و اشخاصی كه فرد آسیب دیده را حمایت ودرك میكنند همه به نوعی حمایت عاطفی محسوب میشود. تنظیم زمان نیز عامل مهمی در مداخله موثر برای حل بحران است.
مراحل مداخله در بحران
كمكهای اولیه روان شناختی هنگام بلایا یا بحران شامل چهار مرحله است:
- ابتدا مددكار شرایط كنونی مددجو و ماهیت و شدت بحران را تخمین میزند.
- پس از آن مددكار كمكهای مورد نیاز را بر حسب اولویت تقسیم میكند
- در سومین مرحله مددكار به مددجو (آسیب دیده) كمك میكند تا احساس ترس،گناه یا خشم خود را بازگو نماید. علاوه بران به او كمك میكند تا به انتخابهای متعددی بیندیشد و قبل از انجام كارها موقعیت موجود را بررسی نموده و سپس بهترین راه را برگزیند. همچنین به اومیآموزد كه در شرایط بحرانی مكانیسمهای دفاعی و مهارتهای تطابقی خود رابسیج كند.
- مرحله پایانی زمانی است كه شخص در مرحله عمل گام بر میدارد. وضعیت بحرانی را پشت سرمیگذارد و به تعادل جدیدی دست مییابد
منبع
"www.falahisocialworker.blogfa.com"