یکی از تکان دهندهترین حرفهایی که تا کنون شنیدهام، حرفهای سناتور پیشین آمریکایی، جورج مکگاورن بوده است. او به طور آشکار درباره دخترش تری که دچار افسردگی و اعتیاد به الکل بود صحبت کرده است. او با جزئیات تمام، شرح تلاشهایی که خود، همسرش و بسیاری از نزدیکان دیگر برای نجات او انجام داده بودند را بیان کرده و ماجرای آن روز بعدازظهر در ماه دسامبر که پلیس به در خانهشان آمده و به او و همسرش اطلاع داده که جنازه تری پیدا شده است را شرح داده است. او که مست بوده بدون پوشش کافی از منزل خارج شده و بر اثر سرما یخ زده و مرده بود.
سناتور مکگاورن در کتابی که در سال 1997 با عنوان کوتاه «تری» نوشته است، ماجرای دلخراش زندگی و مرگ مصیبت بار دختر عزیزش را شرح داده است. او نوشته است: «تری با دو شیطان همکار و همراه دست و پنجه نرم میکرد: افسردگی و اعتیاد به الکل. آنها شیطانهایی بودند که به طور دائم با جنبههای روشن زندگی او در جنگ بودند.» این کتاب زاویههای تاریک تجربیات تری و نیز خانوادهاش که درد و رنجشان به هیچوجه کمتر از خود تری نبوده است را روشن میسازد. این کتاب همچنین نشان میدهد که چگونه اعتیاد به الکل در ترکیب با افسردگی، روند بهبودی و درمان را پیچیده و دشوار میسازد.
اعتیاد و افسردگی در بسیاری موارد با یکدیگر همراهند. مطالعاتی که از سوی مرکز ملی سلامت (آمریکا) صورت گرفته نشان میدهد که تقریباً یک سوم افرادی که دچار افسردگی بودهاند، تجربه اختلال سوء مصرف مواد را نیز در یکی از مقاطع زندگیشان داشتهاند. این مطالعات نشان میدهد که مردانی که دارای اعتیاد به الکل بودهاند، سه برابر بیشتر از مردم عادی دچار افسردگی شدهاند. این نسبت در مورد زنان چهار برابر بوده است. مطالعات بالینی نیز نشان دهنده نرخ بالای ترکیب این دو اختلال است (سالوم و دیلی 2000، دیلی و ماس 2002).
بیمارانی که دچار اعتیاد و افسردگی هستند غالباً دارای اختلالات دیگری نظیر اختلال دوقطبی، اضطراب، اختلال شخصیت و ... نیز میباشند. مطالعاتی که بر روی مراجعین به درمانگاههای رفع اعتیاد صورت گرفته نشان میدهد که 4/31٪ آنان داروهای ضدافسردگی، 5/10٪ آنان قرصهای تثبیت کننده خلق و خو، 5/8٪ آنان داروهای ضد اضطراب و 8/7٪ آنان داروهای ضد روانپریشی مصرف میکردهاند.
مطالعات نشان میدهد که زنان معمولاً ابتدا دچار افسردگی و اختلالات خلق و خو میشوند و سپس به مصرف الکل معتاد میشوند امّا مردان برعکس. این دو اختلال در طول زمان به هم پیوند خورده و هر یک باعث بدتر شدن دیگری میگردد. به همین دلیل درمان آنها نیز معمولاً طولانی است.
در بسیاری از مطالعات و کتابها به تأثیرات نامطلوب اعتیاد و افسردگی بر افراد خانواده اشاره شده است (ماندیمور 1999، روزن و آمادور 1996، یاپکو 1999). فرزندان افراد الکلی یا معتاد به مواد مخدّر، در معرض خطر بیشتری برای اعتیاد به مواد مخدّر، اختلال سلوک، اختلال اضطراب و اختلال خلق و خو قرار دارند. اعتیاد والدین همچنین باعث مشکلات خانوادگی بسیاری از قبیل طلاق، خشونت با همسر و فرزند، غفلت از فرزند و حتی رفتارهای جنایتکارانه میگردد. کودکانی که مادرشان دچار افسردگی باشد در معرض خطر بیشتری برای اختلال روانی قرار دارند و شیوع فرزندان «چند مشکله» در خانوادههایی که یکی از والدین دچار افسردگی باشد، تا هشت برابر بیشتر است.
روشهای درمانی حرفهای میتواند تأثیرات بسیار مثبتی بر روی بیماران و خانوادههایشان در مدیریت این اختلالات و بهبود کیفیت زندگی آنان داشته باشد. درمانهای موثر افسردگی شامل روان درمانی بین فردی، درمان رفتاری-شناختی، مشاوره، داروهای ضدافسردگی و درمان با شوک الکتریکی (الکتروشوک) است. اعتیاد نیز دارای روشهای درمانی موثر از جمله رفتاردرمانی، مشاوره و گاهی دارودرمانی میباشد. درمان باید «یکپارچه» باشد و به کاهش علائم بسنده نکند و بیمار را در فرایند بهبودی درگیر سازد. هدف درمان باید کمک به بیمار در زمینه مدیریت اختلال در بلند مدّت و از طریق تغییر در خود و در سبک زندگی خود باشد.
نکات مورد توجه در ارتباط با درمان حرفهای
1- بررسی
داشتن اعتیاد یا افسردگی، خطر ابتلاء به آن دیگری را افزایش میدهد. بنابراین هر کس که دارای علائم بالینی افسردگی باشد باید برای احتمال ابتلاء به اختلال سوء مصرف مواد مورد بررسی قرارگیرد. به همین ترتیب، افرادی که دچار اختلال سوء مصرف مواد هستند نیز باید برای اختلال افسردگی مورد بررسی قرار گیرند. معمولاً به چند هفته یا بیشتر برای تشخیص دقیق افسردگی نیاز است.
2- خویشتنداری
با وجودی که بسیاری از نشانههای افسردگی با پرهیز از مصرف مواد بهبود مییابد امّا برخی از بیماران بعد از ترک مصرف مواد نیز همچنان با اختلال افسردگی دست به گریبانند که نیاز به درمان دارد. ترک مصرف مواد لزوماً به بهبود خلق و خو منجر نمیشود و حال برخی از بیماران حتی بدتر از قبل هم میشود. بیمار و خانوادهاش باید این واقعیت را بپذیرند و بدانند که اگر هر دو اختلال به طور کافی مورد درمان قرار نگیرند، بهبودی نسبی (و نه کامل) حاصل خواهد شد. فرد نمیتواند انتظار داشته باشد که از مزایای درمان افسردگی به طور کامل بهرهمند گردد در حالی که همچنان به مصرف الکل یا سایر مواد ادامه میدهد. و از طرف دیگر، اختلال سوء مصرف مواد نیز نمیتواند به طور کامل درمان گردد چنانچه نشانههای مهم افسردگی پا برجا مانده باشد.
3- پایبندی
مثل تمام اختلالات دیگر، در اینجا نیز پایبندی به درمان برای حصول به حداکثر فایده، ضرورت دارد. از آنجا که معمولاً بیمارانی که هر دو اختلال (افسردگی و اعتیاد) را دارند درمقایسه با کسانی که تنها یکی از دو اختلال را دارند پایبندی و وفاداری کمتری به درمان نشان میدهند، این مسأله باید در طراحی روش درمان در نظر گرفته شود. ایجاد انگیزه در بیمار میتواند به پایبندی بیشتر او به درمان کمک کند.
4- رمانهای روانی-اجتماعی
درمانهای روانی-اجتماعی موثری برای اعتیاد، افسردگی و اختلالات دوگانه وجوددارد. افسردگی خفیف و متوسط معمولاً به روان درمانی پاسخ میدهد در حالی که موارد افسردگی حاد، علاوه بر روان درمانی به دارودرمانی نیز نیاز دارد. برای درمان اعتیاد نیز روشهای مختلفی از قبیل درمان انگیزشی، آموزش مهارتهای انطباق رفتاری-شناختی، مدیریت وابستگی، و جلوگیری از بازگشت و فرونشانی علائم وجود دارد. همان گونه که پیشتر نیز گفته شد روانپزشک باید روش درمانی یکپارچهای را برنامهریزی کند که هر دو اختلال را در برگیرد.
5- دارو درمانی برای افسردگی
داروهای موثری برای درمان افسردگی، به ویژه انواع حاد، مزمن و عود کننده آن وجود دارد. با وجودی که تمام انواع داروهای ضدافسردگی موثرند اما SSRIهای جدید، اثرات جانبی کمتری از بقیه دارند و در صورت مصرف بیش از حدّ، کمتر مهلکند. برخی بیماران برای درمان موثر نشانههای افسردگی به یک داروی ضدافسردگی دوم یا یک داروی تثبیت کننده خلق و خو نیز نیازمندند. خطر بازگشت بیماری برای کسانی که حتی پس از بهبود نسبی به دارو درمانی ادامه میدهند، کمتر است.
6- دارو درمانی برای اعتیاد
دارو درمانی به معتادان کمک میکند که به راحتی از شرّ عوارض جسمی ناشی از وابستگی خود رهایی یابند. دارو درمانی برای معتادان معمولاً همراه با مشاوره صورت میگیرد. متادون (دولوفین) و (ORLAAM) LAAM، داروهای جایگزین برای معتادان مواد افیونی که با روشهای دیگر قادر به ترک مصرف نیستند میباشند. آنها به بیمار کمک میکنند که بدون نیاز به هروئین یا سایر مواد افیونی به فعالیت خود ادامه دهد. از نالتروکسون (تِرکسان) نیز به عنوان «رقیب» برای جلوگیری از حالت سرخوشی ناشی از استعمال موادافیونی استفاده میشود. بوپرنورفین، دارویی است که هر دو اثر را با هم دارد. هم جایگزین مواد فیونی است و هم باز دارنده سرخوشی ناشی از مصرف آنها. دیسولفیرام، داروی بیزاری دهندهای است که افراد الکلی را پس از نوشیدن مواد الکلی به شدت بیمار میکند. بوپروپریون نیاز بدن به نیکوتین را کاهش میدهد و آدامس نیکوتین (نیکورت) یا اسپری بینی (نیکوترول) نیز به فرد کمک میکنند که در طول زمان، مصرف نیکوتین را ترک کند.
7- درمانهای ترکیبی
غالباً ترکیب روان درمانی و دارو درمانی بهترین شیوه درمان برای بسیاری از اختلالات از جمله افسردگی، اعتیاد یا هر دوی آنهاست (سامونز و اشمیت، 2001).
8- درمان الکتروشوک
درمان از طریق شوک الکتریکی (ECT) هنگامی که دارو درمانی و رواندرمانی موثر نیستند و یا دارو درمانی به دلایلی از قبیل حاملگی یا دلایل دیگر امکانپذیر نباشد، میتواند مورد استفاده قرار گیرد. ECT معمولاً در اشکال حاد افسردگی، شیدایی (مانیا) غیرقابل کنترل و برخی اشکال اسکیزوفرنی استفاده میشود. ECT شامل کاربست خفیف یک محرّک الکتریکی به مغز است و باعث نوعی حمله (تشنج) میشود. این روش علیرغم اظهار نظرهای منفی که درباره آن در رسانهها شده است، روشی مطمئن، مؤثر و گاه نجات بخش است.
9- مدیریت موردی و کمکهای جانبی
بیمارانی که شدّت اختلال در آنها بسیار بالاست غالباً به مدیریت موردی، توانبخشی روانی، توان بخشی حرفهای و خدمات اجتماعی برای پرداختن به مشکلات دیگرشان نیازمندند.
10- خودکشی
افسردگی چه به تنهایی و چه در ترکیب با اعتیاد یکی از بالاترین عوامل خطر برای خودکشی است. آموزش علائم هشدار دهنده خودکشی به بیماران میتواند در شناسایی و مدیریت این پدیده به آنها کمک کند. علائم هشدار دهنده عبارتند از: افکار فزاینده درباره خودکشی یا بیارزش بودن زندگی، حرف زدن درباره خودکشی، آرزوی مرگ کردن، بخشیدن دارائیهای با اهمیت و پرارزش، احساس نومیدی و افسردگی مفرط، کاهش علاقه به زندگی (تحصیل، کار، دوستان و سایر فعالیتها)، تغییر در اشتها یا الگوی خواب یا میزان انرژی، مصرف فزاینده الکل یا سایر مواد، و تغییرات عمده در ظاهر شخصی و عادتها.
11- جنبههای خانوادگی
تجربیات و نیازهای خانواده نیز باید در نظر گرفته شوند. درگیر شدن در روش درمان و شرکت در برنامههای آموزشی میتواند برای خانوادهها بسیار مفید باشد. خانوادهها به اطلاعات، حمایت و کمکهای عملی در کنار آمدن با اختلال عزیزشان نیازمندند. تأثیر افسردگی و اعتیاد بر فرزندان فرد بیمار نیز همواره باید در نظر گرفته شود.
12- برنامههای کمک به خود
از آنجا که رهایی از افسردگی و اعتیاد یک فرایند طولانی و مداوم است، بیماران باید تشویق شوند که در برنامههای کمک به خود (مانند گروههای حمایتی سلامت روانی یا افسردگی) شرکت نمایند. هیچ راه یگانهای برای بهبودی وجود ندارد. بنابراین، چنین برنامههایی به بیمار کمک میکند که گزینههای مختلفی را برای انتخاب در پیش داشته باشد.
13- عود و بازگشت بیماری
فردی که دچار افسردگی حاد باشد به احتمال 50٪ برای بار دوم نیز گرفتار آن خواهد شد. اگر حمله دوم هم انجام شده باشد احتمال بازگشت آن برای بار سوم به 70٪ و پس از حمله سوم احتمال بازگشت بیماری به 90٪ میرسد. بنابراین، حداقل نیمی از کسانی که دچارافسردگی حاد هستند با بازگشت این اختلال روبرو میشوند. اعتیاد نیز همین گونه است و بازگشت به شرایط قبل از ترک مصرف در بین معتادان بسیار شایع است. از آنجا که عود یک اختلال بر روی عود اختلال دیگر اثرگذار است، آموزش علائم بازگشت اختلال به بیماران برای آنان میتواند بسیار مفید باشد. کاهش خطر بازگشت، یکی از مهمترین نکاتی است که در درمان حرفهای باید مورد توجه قرار گیرد.
نکات مورد توجه در رهایی از اعتیاد و افسردگی
1- جسمی و سبک زندگی
- ورزش
- رژیم غذایی سالم
- استراحت و خواب کافی
- مصرف دارو (در صورت نیاز)
- یادگیری مدیریت زمان
- درگیر شدن در فعالیتهای لذتبخش
- دستیابی به تعادل در زندگی
- پذیرش اختلال و نیاز به کمک
- ایجاد انگیزه برای تغییر
- تغییر باورها و افکار ناسالم
- تغییر الگوهای مخرب رفتاری
2- هیجانی
- پایش خلق و خو
- کاهش اضطراب و افسردگی
- کاهش احساس شرم و گناه
- کنترل خشم
- فرونشاندن حس «تهی بودن»
4- رشد شخصی
- توسل به معنویات
- مدیتیشن
- تهیه برنامههای جلوگیری از بازگشت هر دو اختلال
- استفاده از «ابزارهای بهبودی» به طور مداوم
5- خانوادگی و اجتماعی
- شناسایی تأثیرات اختلال بر خانواده و ارتباطات شخصی
- درگیر کردن خانواده در روش درمان
- حل مشکلات خانوادگی یا زناشوئی
- توجه به ویژه به افراد، مکانها و رویدادهای پرخطر
- مشارکت در برنامههایی که در آنها مواد الکلی مصرف نمیشود
- پرداختن به مشکلات ارتباطی
- مقاوت در مقابل فشارهای اجتماعی در مورد نوشیدن الکل یا مصرف مواد
- حل مشکلات کاری، تحصیلی،مالی و قانونی
- یادگیری مواجهه با تعارضات بین فردی به جای دوری از آنها
- یادگیری در خواست کمک و حمایت از دیگران
- مشارکت در گروههای حمایتی برای اعتیاد، افسردگی یا هر دو
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
"The Double Demons of Depression and Addiction",
Dennis C. Daley.Ph.D, http://www.dualdiagnosis.org
مقالات مرتبط
* واقعیتهایی درباره اعتیاد و افسردگی
* ارتباط متقابل اعتیاد و افسردگی
* حقایق شگفتانگیزی درباره اعتیاد |