الکسیس کارل فیزیولوژیست برجسته فرانسوی، برنده جایزه نوبل 1913 کتابی را با عنوان «انسان موجودی ناشناخته» به رشته تحریر در آورد. در این کتاب بعد از بررسیهای فراوان در مورد انسان به این نتیجه میرسد که انسان موجودی است ناشناخته.
این ناشناختنی بودن به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران از لحاظ شخصیتی دورهای بسیار تعیین کننده به نام دوره کودکی دارد. اکثر روانشناسان بر این عقیده هستند که شالوده شخصیت انسان تا 6 سالگی شکل میگیرد و تا 12 سالگی در ناخودآگاه فرد تثبیت میگردد. با توجه به اهمیت این دوره چند نکته را باید مورد توجه قرار داد. اگر دقت کنیم مسائل و مشکلاتی که ما والدین امروز با کودکانمان داریم با مواردی که پدر و مادر ما با ما داشتند متفاوت است. از دلایل این موضوع فضایی است که کودکان درآن رشد پیدا میکنند. نگاهی گذرا به چند مورد میاندازیم. اولین مورد تفاوت فضا و محیط بازی کودکان است. فضای بازی شما چگونه بود؟ اکثر کودکان نسلهای گذشته در طبیعت به بازی میپرداختند بسیاری از الهامات و مبانی شناخت خود را از طبیعت بهدست میآوردند ولی امروز کودکانمان در آپارتمانهایی که حق دویدن و سر و صدا کردن در آنها را ندارند بازی میکنند. دومین مورد ورود تکنولوژی در دنیای امروز است. کودکان نسل قبل- مثل شما که الان در حال خواندن این مطلب هستید- چند ساعت برنامه کودک میدیدند. 1 یا حداکثر 2 ساعت چون دیگر برنامه کودکی نبود که بخواهند ببینند. ولی کودکان امروز در صورت نبود ماهواره حداقل 6 ساعت میتوانند برنامه کودک ببینند. نکته قابل تامل در مورد برنامههای کودک این دوره با دورههای قبل عدم رعایت هماهنگی در انتخاب برنامههای متناسب است. با یک نگاه ساده میتوان به هماهنگی برنامههای قبلی (هاچ زنبور عسل، پسر شجاع، حنا دختری در مزرعه، گوریل انگوری و ...) با یکدیگر و ارتباط داشتن آنها با طبیعت، همکاری و همدلی بین شخصیتهای اصلی آن برنامهها اشاره داشت و در عوض ناهماهنگی در برنامههای امروز (جیمی نترن، ربانها، رنگینکمان، اسپایدر من، ماشینها، مسابقه کراش ...) به وفور یافت میشود. شخصیتپردازی نقشهای اصلی در داستانهای امروز بسیار تک قطبی طراحی میشوند که نمیتواند برای کودکان آموزش صحیحی در برداشته باشد.
دخالت تکنولوژی در شخصیت کودکان ما به تلویزیون ختم نمیشود. بازیهای متنوع کامپیوتری که در دراز مدت به طور یقین تاثیر عمیقی در طرحواره افراد جامعه ما خواهد داشت، ناظر خاصی ندارد. والدین برای سرگرم کردن کودک خود، رو به خرید CD های متعدد آوردهاند و شاید ما هنوز بهای بیحوصلگی پدر و مادران امروز را درک نکرده باشیم. مطالب فوق تنها فضای کنونی را توصیف میکند. راهکارهایی که ما با مطالعه 10 ساله در موسسه مطالعاتی شخصیتپردازی کودک بهدست آوردهایم نتایج خوبی به دنبال داشته است. همه کودکان در بدو تولد تا حدود 4 سالگی 2 خدا دارند خدای پدر و خدای مادر. یعنی تصورشان این است که والدین همه چیز را میدانند، بسیار مهربان هستند، هر چه آنها بگویند درست است و حتی سعی بعضی از افراد بر این است که درستی آموزههای چند سال اول زندگی را تا پایان عمر به اثبات برسانند. پدری که فقر خود را به روزی حلال نسبت میدهد، در توجیه وضعیت مالی بد، به فرزند خود میگوید چون پدرت میخواهد فقط روزی حلال برای شما فراهم کند بیش از این نمیتواند ثروتمند باشد و بدین ترتیب در باور کودک خود این مورد را حک میکند که با روزی حلال نمیتوان به ثروت رسید. اگر اکنون از شما در مورد شغل آینده فرزندتان سوال شود چه پاسخ میدهید؟ خیلی از والدین میگویند ما نمیخواهیم هیچ دخالتی در شغل آینده کودک خود داشته باشیم!! ولی شاید این فقط در حد یک جمله باشد. زمانی که به پزشک مراجعه میکنید و به خانه بر میگردید در حضور کودک خود در مورد پزشکان چه جملهای میگویید؟ زمانی که از محل کار خود به خانه بر میگردید چه جملاتی در مورد مدیران میگویید؟ زمانی که از خرید برمیگردید و یا زمانی که از تلویزیون تصویر یک مقام دولتی را میبینید چه عکسالعملی از خود نشان میدهید؟ پشت چراغ قرمز چطور؟ تک تک این رفتارها باورهای تمام عمر فرزندان شما را میسازد. حتی ممکن است شغل آینده کودکتان را تعیین کند، در این مورد مثالهای واقعی بسیاری در تحقیقات ما وجود داشته است. عدم تفاهم ما، در مورد مباحث تربیتی باعث تعارضهای اخلاقی در دوره بزرگسالی کودکانمان خواهد شد و اگر متولیان امور تربیتی کودک ناآگاهانه وارد این عرصه شوند جامعه ما هزینههای گزافی در آیندهای نزدیک باید پرداخت کند. وقتی در همه دنیا برای هدایت یک وسیله نقلیه باید شرایطی خاص وجود داشته باشد آیا نباید برای مهمترین فعالیت یک فرد در طول عمرش هیچ آموزشی به طور کامل به او داده شود و هیچ گواهینامهای برای این که آیا یک زوج میتوانند از عهده این مهم برآیند وجود داشته باشد؟!
مهدی نغمهگو
مدیر آموزش موسسه مطالعاتی شخصیتپردازی کودک