درست همان گونه که شرایط و وضعیتهای متعددی وجود دارد که به طور کلّی «افسردگی» نامیده میشوند، عوامل متعددی نیز وجود دارند که باعث این افسردگی میگردند یا در پدیدآمدن آن نقش دارند. علیرغم این که مردم تمایل دارند افسردگی را حالتی زودگذر و نه چندان مهم تصوّر کنند، گزارش اخیر سازمان بهداشت جهانی، افسردگی را عامل شماره یک معلولیت و از کارافتادگی در آمریکا و سومین عامل پس از بیماریهای قلبی و سکته مغزی در اروپا معرفی کرده است. با افزایش روز افزون مبتلایان به افسردگی در سراسر جهان، پژوهشها و مطالعات بیشتری هر روزه برای تعیین علل احتمالی بروز افسردگی و راههای درمان آن به عمل میآید. یکی از این رویکردها «تغذیه درمانی» است که بر این ایده استوار است که «هر بیماری با تأمین مقدار صحیحی مواد غذایی برای بدن و مغز قابل درمان است.»
برخی مکملهای غذایی برای عملکرد صحیح ذهنی اهمیت دارند. برای مثال، تریپتوفان در معالجه افسردگی بیمارانی که به سایر داروهای ضدافسردگی جواب ندادهاند، موثر است. تریپتوفان یک آرامبخش طبیعی است که افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد و نه تنها بسیاری از وظایف مفید در عملکرد سالم بدن را انجام میدهد بلکه سطح سروتونین را نیز به طور قابل ملاحظهای بالا میبرد. تحقیقات آزمایشگاهی نشان داده است که بیمارانی که دچار افسردگی هستند، خصوصاً آنهایی که رفتار خودکشیگرایانه داشتهاند، دارای کمبود سروتونین بودهاند. سروتونین توسط اسید آمینه تریپتوفان تولید میشود.
امگا-3 نیز به نظر میرسد برای عملکرد سالم ذهن، ضرورت کامل داشته باشد. کمبود اسیدهای چرب اساسی و افزایش چربیهای اشباع شده و اسیدهای چرب حیوانی به تشکیل غشاء سلّولی که بسیار کمتر از حدّ طبیعی سیال است منجر میشود. مغز انسان غنیترین منبع اسیدهای چرب در بدن است و هرگونه تغییر در میزان سیال بودن غشاء، بر روی رفتار، حالت و عملکرد ذهن تاثیر میگذارد. مطالعاتی که در لندن به عمل آمده نشان میدهد که دادن اسیدهای چرب امگا-3 به بیماران اسکیزوفرنی میتواند ناهنجاریهای غشاء سلولی را تصحیح کند.
اسیدهای چرب اساسی برای انسان ضرورت دارد و متاسفانه بدن ما نمیتواند خودش آنها را تولید کند. این چربیها باید از طریق خوراکیها به بدن ما برسد. یکی از این اسیدها امگا-3 است که در ماهیهایی که در عمق زیاد زندگی میکنند وجود دارد. جالب است بدانید که آمارها نشان میدهد که میزان افسردگی در نیوزیلند شصت برابر ژاپن است و این احتمالاً به خاطر مصرف بسیار زیاد ماهی در ژاپن میباشد.
همانطور که این عوامل رژیمی به کاهش افسردگی کمک میکنند، خوراکیهای دیگری هم هستند که به نظر میرسد اثرات منفی در روان انسانها داشته باشند. اغلب اینها چیزهایی هستند که معمولاً به نظر میرسد برای سرحال آوردن انسان خوب هستند ولی در واقع کاملاً اثر معکوس دارند. برای مثال، الکل در اغلب اوقات برای فرار از افسردگی مصرف میشود ولی در واقع مصرف الکل به کمبود ویتامینها منجر میشود که این به نوبه خود در پدید آمدن افسردگی نقش دارد. به طور مشابه، برخی خوراکیها نیز که برای کمک به رفع افسردگی توصیه میشوند، مانند شمشیر دولبه هستند. مثلاً مصرف کافئین میتواند به افزایش سطح انرژی کمک کند و موقتاً حال آدم را خوب کند ولی در دراز مدت میتواند اثر عکس داشته باشد. کافئین مشکلاتی در خوابیدن به وجود میآورد و مانع خواب عمیق که برای رفع خستگی ضرورت دارد میشود. کافئین همچنین میتواند باعث تحریک بیش از حدّ سیستم عصبی گردد که این به نوبه خود باعث افزایش سطح اضطراب میشود. اضطراب و افسردگی نیز معمولاً دست در دست هم حرکت میکنند و کار درمان را پیچیدهتر و مشکلتر میسازند.
رژیمهای غذایی که سرشار از کربوهیدراتها باشند به سرخوشی و آمادگی بیشتری در فرد منجر میشوند زیرا سطح سروتونین را در مغز افزایش میدهند. جالب اینجاست که افرادی که دچار افسردگی هستند به طور ناخودآگاه تمایل زیادی به مصرف کربوهیدراتها پیدا میکنند. ولی باید توجه داشت که مصرف زیاد کربوهیدراتها به افزایش وزن منجر میگردد که این خود میتواند به نوعی باعث افسردگی شود.
یکی از بحث انگیزترین موارد در رژیم درمانی، داستان معروف مرغ و تخممرغ است. از یک سو، افسردگی باعث بیاشتهایی و تمایل به مصرف جایگزینهای قندی-الکلی و در نتیجه یک رژیم غذایی ناسالم میگردد و از سوی دیگر، رژیم غذایی ناکافی به دلیل کمبود مواد معدنی و مواد غذایی لازم که در بالا به آن اشاره شد، خود عامل موثری در پدیدآمدن افسردگی میشود. بنابراین سوالی که بدون پاسخ میماند این است که آیا افسردگی به تغذیه ناکافی منجر میگردد یا تغذیه ناکافی باعث افسردگی میشود؟ آیا میتوان این دو را از یکدیگر جدا کرد؟
تغذیه درمانی برای نخستین بار در دهه 1950 پیشنهاد شد و با وجودی که تا کنون شواهد کافی برای تاثیر آن بر روی افسردگی به دست نیامده است ولی شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر این که برخی مواد غذایی برای عملکرد صحیح شیمیائی مغز ضرورت دارند. درک این نکته مهم است که حتی اگر تغذیه درمانی اثر چندانی هم بر رفع افسردگی نداشته باشد، ولی به هر حال رژیمهایی که برای رفع افسردگی توصیه میشوند عموماً به سلامت جسمی بیشتری برای فرد منجر میگردند.تغذیه درمانی، رژیمی را پیشنهاد میکند که از نظر ویتامینها و مواد غذایی متعادل باشد که این در هر حال برای عملکرد عادی بدن ضرورت دارد. برای مثال، ویتامین ب-1 برای تولید انرژی و عملکرد مناسب سلولهای عصبی ضروری است. ویتامین ب-6 برای حفظ تعادل هورمونی اهمیت دارد و ویتامین ث به طور کلی باعث افزایش عملکرد سیستم ایمنی بدن میشود.
تحقیقات بیشتری هر روزه در زمینه تاثیرات مواد غذایی بر افسردگی صورت میگیرد امّا تا زمانی که این تحقیقات به نتیجه برسد، اطمینان از این که رژیم غذاییتان رژیم متعادلی باشد ضرری ندارد!
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
|